چرا شایعه جا میافتد؟
بهزاد برمک

دو چیز در کاینات بیانتها است: خود کاینات و حماقت انسان(آلبرت اینشتین)
کاش اینشتین یک چیز دیگر هم اضافه میکرد: بیانتها بودن ظلم انسان!
پدیده شایعهسازی و شایعهپراکنی، گویا سابقهای به درازای تاریخ بشر دارد. ویرژیل، شاعر رومی سده اول قبل از میلاد، در مورد شایعه و سرعت انتقال آن میگوید: «ای شایعه! هیچ شیطان دیگری از تو سریعتر و تندتر نیست. تو با هر حرکتی که به جلو میروی، قدرت ویرانکنندهی بیشتری به دست میآوری.»
همانطوری که واضح شد، شایعه یکی از طبیعیترین پدیدههای اجتماعی و یکی ار رایجترین شیوههای کنش متقابل است که تا اکنون کمتر شناخته شده است. شایعه، واژهای است عربی به معنای رواج یافتن و منتشر شدن که واژگان شیوع و شایعه از آن مشتق شدهاند. فرهنگ عمید، شایعه را به معنای خبری که شیوع پیدا کرده، آورده است و طبق تعریف لغتنامه دهخدا «شایعه در تداول امروز، خبرهای بیاساسی است که در میان مردم بر سر زبانها باشد.»
به عقیده این صاحبنظران، بیشتر این شایعات را اشخاص بسیار سادهاندیش و سطحینگر ـ عمدتاً در شرایط و موقعیتهای اجتماعی نامطلوب ـ منتشر میکنند. شایعه به سلاحی میماند که در از بین بردن روحیه انسانها مؤثر واقع میشود. بدین ترتیب، نتیجه میگیریم که شایعه پدیدهای است زشت که بر بهداشت روانی جامعه تأثیر منفی دارد. حال، سوال این است که آیا راهکاری برای مقابله با این پدیده وجود دارد؟
تعریف علمی شایعه در فرهنگهای تخصصی علوم اجتماعی: خبر، گزارش یا اطلاعات تأیید ناشده در مورد یک رویداد مهم یا افراد مشهوری مانند سیاستمداران، هنرپیشهگان یا ورزشکاران است که مورد توجه گروه یا جمعیت خاصی بوده و معمولاً از فردی به فرد دیگر به طور شفاهی، بدون هیچگونه اطمینان و دلیل کافی، انتقال مییابد. به عبارت دیگر شایعه طرح و شیوع خبر یا ادعایی است که همواره هالهای از شک و تردید، آن را پوشانده و اطلاعات دقیق در مورد آنها اندک است و اساساً به طور لفظی یا مبهم و نامعلوم منتشر میشود. سازمانهایی که ارتباط رسانهای کمتری دارند و موضوعاتی که به درستی در مورد آنها اطلاعرسانی نشده است، بیشتر در معرض شایعهپردازی قرار میگیرند.
شایعه از نظر اغلب جامعهشناسان، اطلاعاتی مبالغهآمیز، حدس نادرست و حتا در بعضی موارد موضوعی غیرمنطقی است که بدون معلوم بودن صحت و سقم آن، از فردی به فرد یا افراد دیگر به صورت سلسلهوار منتقل میشود.
به عقیده این صاحبنظران، بیشتر این شایعات را اشخاص بسیار سادهاندیش و سطحینگر ـ عمدتاً در شرایط و موقعیتهای اجتماعی نامطلوب ـ منتشر میکنند.
شایعه به سلاحی میماند که در از بین بردن روحیه انسانها مؤثر واقع میشود. بدین ترتیب، نتیجه میگیریم که شایعه پدیدهای است زشت که بر بهداشت روانی جامعه تأثیر منفی دارد. حال، سوال این است که آیا راهکاری برای مقابله با این پدیده وجود دارد؟
پیش از پاسخ، ذکر این نکته لازم است که تکذیب یک شایعه، در جلوگیری از رواج شایعه، کافی نیست. به هرحال، پذیرش شایعه از طرف جامعه، منطق روشنی ندارد و غالب افراد ناآگاه که آن را میشنوند، ممکن است بپذیرند و در رواج آن نیز سهیم باشند.
بهترین راه مقابله با شایعه، توسعه روابط و فراهم آوردن این امکان است که مردم از مسایل جدی جاری در جامعه، آگاه باشند. وقتی مردم نسبت به واقعیت امری اطمینان حاصل کردند و دریافتند که چیزی از آنها پوشیده نیست، فرایند شایعهپراکنی متوقف میگردد یا از بُرد و دامنه آن به حد چشمگیری کاسته میشود. پاسخگویی دولتمردان به مردم و محرم دانستن آنها، بسیار مؤثرتر از تکذیب یک شایعه پس از انتشار آن است.
بحران امنیتی، جنگ، خشونت، فقر، محرومیت، بیکاری، مهاجرت و دهها مصیبت دیگر به قدر کافی به این مردم آسیب رسانده است. اصحاب رسانه، گزارشگران و رسانههای اجتماعی ما باید بیش از هر زمان دیگر تحلیلی از وضعیت موجود داشته باشند، روان عمومی جامعه را رعایت کنند و افکار عمومی را مخدوش نسازند.
در شبکههای اجتماعی میخوانیم که شایعه توسط آدمهای حسود ساخته، توسط آدمهای بیکار پخش و توسط آدمهای سادهلوح باور میشود؛ البته یگانه ویژهگی بارز شایعه، سرعت انتقال آن است. پذیرش انتشار شایعه از نیروی خاصی برخوردار است. در جامعه ما به دلیل فرهنگ غالب شفاهی و وجود ضربالمثلهایی همچون «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» و یا «زیر کاسه، نیمکاسهای است» فرهنگ شایعهپذیری نیز بسیار قدرتمند است.