حرف حساب برندهگان نوبل اقتصاد ۲۰۱۹ چه بود؟
امید ترشتوال۱ - پارسا شهباز۲

با رایگیری اعضای کمیته نوبل، آکادمی عل م سلطنتی سویدن جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۱۹ را به دلیل «رویکرد تجربی و آزمایشمحور در کاهش فقر جهانی» یا به عبارت دیگر وارد کردن آزمایشهای میدانی(field experiments) در مباحث اقتصاد توسعه به آبهیجیت بنرجی و استر دوفلو، اساتید مؤسسه تکنولوژی ماساچوست(MIT) و مایکل کرمر استاد دانشگاه هاروارد اهدا کرد.
علم جوان اقتصاد و مباحث مهم توسعه تا این دم همواره نمایهی نظریهپردازانه داشته و مشخصاً در حوزه فقرزدایی و راهکارجویی برای کاهش فقر جهانی بیشتر با ارایه مدلهای تئوریک و مبتنی بر نتایج برآمده از دل مدلهای اقتصادسنجی حضور داشته است تا اینکه این سه دانشمند با کاربستِ رویکرد تجربی و تزریق آزمایشهای میدانی در حل مسایل اقتصاد توسعه، تحول عظیمی را در اقتصاد به وجود آوردند، تا آنجا که این شاخه از علم اقتصاد از یک رشته ی پشت میز نشینی، اقتصاددانان را به شیوههای عملی تحقیق ترغیب مینماید. در این رویکرد اقتصاددانان با یک تغییر نگرش اساسی، از تحلیل نتایج حاصله از روشهای پیچیدهی آماری و اقتصادسنجی روی به تحلیل دادههای پیشین حاصل از نتایج آزمایشهای میدانی میآورند. هرچند امتیاز ایدهی تزریق آزمایشهای میدانی به مباحث اقتصادی به مایکل کریمر میرسد، اما آبهیجیت بنِرجی هندی و اِستر دوفلو فرانسوی بیش از دو دهه از عمر خویش را با همین رویکرد صرف بررسی زندهگی فقرا در روستاهای هند، مراکش، کنیا، اندونیزیا و بسیاری دیگر از کشورهای در حال توسعه کردهاند و ماحصل سالها پژوهش میدانی برای بررسی جزئیات زندهگی بسیار پیچیده فقرا و مسایل درهمتنیده آن مانند سطح پایین خدمات صحی و تحصیلات در مناطق فقیرنشین کشورهای در حال توسعه را در کتاب «اقتصاد فقیر، بازاندیشی بنیادین در شیوه مبارزه با فقر جهانی۳» گنجانیدند.
از آنجایی که فقر به غیر از مسایل اقتصادی همزمان چالشهای فکری و اخلاقی را نیز برمی انگیزاند، لذا این رویکرد، لزوم توجه به مسایل روانشناختی، جامعهشناسانه و تلفیق هردو یا به عبارت دیگر اعمال اقتصاد رفتاری در شیوههای مبارزه با فقر را بیش از هر زمان دیگری به اقتصاددانان گوشزد می کند. از سوی دیگر نیازهای مسأله فقرزدایی را چند سوال کلان و کلی ارضا نمیکند، همچنین راهکارهای مبارزه با فقر نیز ریشه در هزاران پاسخ کوچک دارد. در نتیجه نبوغ دوفلو در طرح سوالات کوچک مانند «چگونه با مالاریا مبارزه کنیم یا تأثیر پشهبند بر کاهش نرخ ابتلا به مالاریا چگونه است و یا چگونه تعداد کودکانی که به مدرسه میروند را افزایش دهیم» به جای طرح سوالات کلی مثل «بازارآزاد در مقابله با کاهش فقر چه میزان کارا است یا کمکهای جهانی در کمک به مسأله فقر چه جایگاهی دارند۴» مشخص می شود. در واقع این شیوهی نگاه از جزء به کل نقطه ی عطف تحقیقات دوفلو است، لذا در مسأله مبارزه با فقر تنها یک جواب طلایی در سطح کلان وجود ندارد. در نتیجه این اقتصاددانان مثل انسان شناسان برای لمس زندهگی فقرا به دوردستها میروند و پا به پای ساکنان محلات، گوشه های دیده نشده ی زندهگی آنها را مشاهده میکنند و با به کارگیری روش های فوقالذکر، ترجیحات و تصمیم گیریهای فقرا را مطالعه میکنند و در نهایت با گریز از استدلالهای فرضی و دادههای آماری پیشین، خودشان آزمایشهای میدانی را طراحی می کنند و بر مبنای همین دادههای خرد جمعآوری شده روایتی تجربه محور، تحقق پذیر و واقع بینانه در بحث چگونهگی سیاست-گذاری برای مبارزه با فقر ارائه میکنند. برای مثال او در مییابد که موضوع عدم استفاده از واکسین در جهت کاهش بیماریها، ریشه در عدم آموزش والدین ندارد، بلکه ناشی از سیستم ارزشگذاری آنها است؛ چرا که واکسینهای رایگان را در سبد مصرفی فقرا بیارزش جلوه می دهند، لذا برای استفاده از آن رغبتی نشان نمی دهند، در حالی که دوفلو با یک ارزشگذاری قیمتی ساده توجه آنها را به دارو (واکسین) جلب می کند.
تغییر بنیادین در شیوههای مبارزه با فقر در فضای آکادمیک، فرار از بازتکرار مدلها و الگوهای مرسوم و حذف برنامههای ناکارآمد قبلی و تکراری را امری اجتناب ناپذیر می نماید. سیاست گزاران بایستی با روی آوردن به سمت برنامه ریزیهای مبتنی بر نتایج آزمونهای میدانی، نسخههای قابل اجرا برای اقتصاد فقیر بپیچند و با اتخاذ رویکردهای کاربردی، سنگبنای کاهش فقر را بگذارند.
—————–
۱. دانشجویِ مقطعِ لیسانسِ اقتصاد نظری
۲. دانشجویِ مقطعِ لیسانسِ اقتصاد نظری
۳. Poor Economics: A Radical Rethinking of the Way to Fight Global Poverty
۴. پرسش های مطرحشده در کتاب اقتصاد فقیر