بر سلطان جهان چه میگذرد؟
عباس کاموند

آنچه در ششم جنوری سال ۲۰۲۱ در واشنگتن اتفاق افتاد، برای امریکاییها یک حادثه تکاندهنده ولی با پیشینه است. بار اول، نماد دموکراسی و قانونگذاری امریکا و ساختمان کنگره این کشور در سال ۱۸۱۴، پس از جنگ ۱۸۱۲ توسط ارتش شاهنشاهی انگلستان به آتش کشیده شد. این بار اما توسط کودتای ناکام رییس جمهور بر حال کشور، دونالد ترمپ، به نحوی آن حادثه تکرار شد. بدون شک، نویسندهگان امریکا و جهان تا سالیان درازی در مورد این حادثه قلمفرسای و بر چگونهگی و چرایی آن مکث خواهند کرد. ولی عجالتاً میتوان بر چند نکته به عنوان پیشگفتار بحثهای آینده آنان انگشت گذاشت.
شورش کودتاگرانه دونالد ترمپ در مقابل نظام سیاسی امریکا ناکام ماند؛ ولی این شورش توانست ستون ارکان قدرت امریکا را به شدت بلرزاند. علت اساسی واقعشدن چنین حادثهای که نزدیک بود به فاجعه بزرگ سیاسی تبدیل شود، استحالهشدن یکی از مهمترین احزاب سیاسی امریکا (جمهوریخواهان) به مریدان کیش شخصیتپرستی دونالد ترمپ است. اعضای حزب جمهوریخواه که اکثریت مجلس سنای امریکا را در چهار سال گذشته تشکیل میدادند و رهبری آن را در اختیار داشتند، به جای مستقل نگهداشتن این قوه، به مدافعان و پیروان بیاراده دونالد ترمپ تبدیل شده بودند و هنوز تعداد قابل ملاحظه آنان، پس از حادثه ششم جنوری، پابوسی ترمپ را رها نکردهاند. در چنین وضعیتی، اکثر فرامین، دساتیر و تصامیم ترمپ، در طی چهار سال گذشته، شبیه خودسریهای خیرهسرانه سلاطین قرون وسطایی بود. دونالد ترمپ رویای حاکمیت پوتینگونه را همیشه در سر میپرورانید و با سکوت معنادار از آن تقدیر به عمل میآورد.
سیستم سیاسی امریکا در واقع شبهدموکراتیک است، تا خالص دموکراتیک. در این سیستم، زعامت ملی به طور مستقیم توسط آرای عمومی شهروندان امریکا انتخاب نمیشود؛ بلکه به طور غیرمستقیم از طریق الکترال کالج (مجمع انتخابکنندهگان) انتخاب میشود. الکترال کالج، هیأت انتخابکننده ایالات متحده است که طی یک نشست ویژهای نتیجه انتخابات را پس از بازشماریهای قانوناً اجباری و لازم، اعلان میکند. در این سیستم، ایالتها دارای آرای مساوی نیستند، کمنفوسترین ایالت، دارای ۳ رأی انتخاباتی و بزرگترین دارای ۵۵ رأی انتخاباتی است. هر ایالت سیستم و قوانین انتخاباتی خاص خود را دارد، هر کاندیدایی که اکثریت آرای عمومی یک ایالت را از آن خود کند، برنده تمام آرای الکترال کالج همان ایالت محسوب میشود. مجموعه آرای الکترال کالج، ۵۳۸ رأی است که در واقع مساوی به تعداد اعضای هر دو مجلس (سنا و مجلس نمایندهگان) امریکا است. بنابراین برنده آرای عمومی شهروندان امریکا به تنهایی برنده انتخابات نمیشود، چنانچه هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶ و ال گور در سال ۲۰۰۰ نشدند. برنده انتخابات در سیستم انتخاباتی امریکا کاندیدایی است که ۲۷۰ رأی الکترال کالج را از آن خود کند. معیار مطلق برندهشدن در انتخابات امریکا داشتن ۲۷۰ رأی الکترال کالج است، نه آرای عمومی شهروندان. شورش کودتاگرانه ترمپ، تلاشی بود برای برهمزدن صدور تصدیقنامه ۳۰۶ رأی الکترال کالج به جو بایدن توسط کنگره امریکا. این سیستم انتخاباتی را عده زیادی از دانشمندان علوم سیاسی نیمهدموکراتیک و حتا غیردموکراتیک میخوانند. به تاریخچه و چگونهگی این سیستم سیاسی که شبهدموکراتیک نامیده شد، در اینجا نمیپردازم. ولی میتوان گفت که این سیستم سیاسی و انتخاباتی شدیداً نیاز به بازنگری دارد. به رغم بحثهای داغ سیاسی مبنی بر ملغاساختن سیستم الکترال کالج، عملیشدن چنین تعدیلی در آیندههای نزدیک از جمله محالات به شمار میرود.
بیعدالتی نژادی – تعصب نژادی پولیس امنیتی امریکا را میتوان یکی از دلایل تکرار حادثه سال ۱۸۱۴ در واشنگتن دانست. اگر مهاجمان ششم جنوری سیاهپوستان و یا مخلوط با سیاهپوستان میبودند، پلههای کاپیتال هیل (تعمیر کنگره) با خون رنگین و با جنازههای مهاجمان فرش میشد. ولی مهاجمان سفیدپوست بودند و قضاوت نژادپرستانه پولیس امنیتی به رغم هشدارها و اخطارهای قبلی بر صلحآمیزبودن اعتراضات استوار بود. با چنین تلقین نژادپرستانه، آمادهگی کافی برای تأمین امنیت نشست مشترک کنگره گرفته نشده بود. در طی دو سه سال گذشته، هرگاهی که تظاهراتی از جانب سیاهپوستان علیه خشونتهای نژادپرستانه پولیس به راه میافتید، تمام دستگاهها و نهادهای امنیتی امریکا برای کنترل و سرکوب تظاهرات در صحنهها حاضر و آماده عمل میبودند. در همین لحضهای که این یادداشت نوشته میشود، بیش از صد تن از سیاهپوستان معترض به جرم عدم رعایت قیود گشتوگذار اعلانشده از دفتر یک شهردار، در زندانها به سر میبرند. ولی شورشیان ترمپ در تمام پلاتفرمهای مجازی اعلان کرده بودند که جلسه کنگره را بر هم میزنند؛ ولی از تمام دستگاههای دور و دراز امنیتی امریکا، تنها پولیس محلی در محافظت از ساختمان کنگره حضور داشت. گارد ملی که وظیفه محافظت و حمایتهای سنگین را بر عهده دارد تا ۹۰ دقیقه پس از هجوم بر کنگره اجازه اعزام دریافت نکرده بود. اکثر تبصرهها و ارزیابیهای رسانههای معتبر امریکا مشعر بر این است که اگر مهاجمان بر کنگره به عوض سفیدپوستان نژادپرست، سیاهپوستان میبودند، تعمیر کنگره امریکا به حمام خون تبدیل میشد. تصاویر نشان میدهد که حتا پس از رسیدن نیروهای کمکی، مهاجمان به عوض دستگیرشدن، توسط نیروهای امنیتی به سرویسهای ترانسپورتی محترمانه رهنمایی میشوند.
آنچه اتفاق افتاد یک تصادف و حادثه تکرار ناشدنی نیست؛ بلکه نمونهای از رشد و قدرتگرفتن افراطیت دینی و نژادپرستی در جامعه امریکا است. در انتخابات ماه نوامبر گذشته، بیش از هفتادوچهار میلیون شهروند امریکایی به دونالد ترمپ رأی دادند. از این میان، عده وسیعی – شاید بالاتر از چند میلیون، با جان و دل معتقدند که ترمپ بر حق است و اتهامات او مبنی بر تقلب در انتخابات گذشته، واقعیت دارد. موج افراطیت دینی و تبعیض نژادی، ریشه در تار و پود و تمامیت تاریخ امریکا دارد. دونالد ترمپ با سوارشدن بر چنین موجی به قدرت رسید. رشد طوفانی این موج، ترمپیسم را در تاریخ سیاسی امریکا ایجاد کرده است که تا سالیان دراز یک تهدید بالقوه علیه هستی نظام سیاسی و دموکراسی امریکا خواهد بود. بدون تردید، امریکا و جهان با ترمپهای هوشیارتر و جوانتر در چهرههای چون تد کروزها و جاش هالیها در آیندههای نزدیک روبهرو خواهند بود. در مقابل، عده وسیعی معتقدند و تأکید دارند که نباید فقط نکبت و تاریکی را دید و بر خوبیها و روشنیها چشم پوشید. در انتخابات گذشته، بیش از ۸۱ میلیون شهروند امریکا به ترمپیسم نه گفتند و جو بایدن را به عنوان رییس جمهور امریکا برگزیدند. جنبش عدالتخواهانه اجتماعی طیف وسیعی از اقشار اجتماعی امریکا را از کران تا به کران این کشور به خود جلب کرده است. برنامههای اجتماعی و اقتصادی که دو دهه قبل خواب و خیال چپ افراطی قلمداد میشد، امروز به خواست عمومی و اکثریت مردم بدل گشته است. شخصیتهای با نفوذ و اعتدالگرای حزب جمهوریخواه در تلاش نجات این حزب از اسارت کیش شخصیتپرستی دونالد ترمپاند. مهمتر از همه، نظام سیاسی امریکا نشان داد که سختجانتر از آن است که هر شورش کودتاگرانه و یا امواج لحظهای و ناگهانی افراطیت و نژادپرستی بتواند آن را از سر راه بر دارد. قدر مسلم، امریکا وارد دوره جدید تاریخ سیاسی خود شده است. امریکای آبراهام لینکلن و مارتین لوتر کینگ بار دیگر در مصاف بقایای پنهان بردهداری و تبعیض نژادی میرود. در شکست شورشگریهای کودتاگرانه، افراطیت دینی و تعصب و نژادپرستی نباید شک کرد. ولی نمیتوان با خاطر آسوده، نبرد را خاتمهیافته اعلام کرد.
اداره بایدن، رییس جمهور منتخب امریکا، مسوولیت ترمیم خرابکاریهای ترمپ را که در واقع بازسازی نظام سیاسی و اجتماعی امریکا و احیای اعتبار جهانی این کشور است، در بدترین اوضاع اجتماعی و اقتصادی بر عهده میگیرد. اداره بایدن با ادامه شورشگریهای افراطیت دینی و نژادپرستانه تا مدتها روبهرو خواهد بود. ویروس کرونا به طور بیسابقهای در سراسر ایالات متحده امریکا بیداد میکند. تعداد خانهبهدوشان در امریکا به طور سرسامآور رو به افزایش است. فقر غذایی در میان بیش از ۴۰ میلیون جمعیت کشور مایه ننگ بزرگترین و غنیترین کشور جهان شده است. نظام مالی امریکا بر بنیاد قرض استوار است. از همه مهمتر، نظام سیاسی این کشور به شدت درگیر اختلافات درونی است. در طی چهار سال گذشته، اداره ترمپ، امریکا را در جهان تنها و بیاعتبار ساخت و شورش کودتاگرانه او در ششم جنوری به حیثیت جهانی امریکا ضربه مهلکی وارد کرده است. ترمپ در طی چند روز آینده از صحنه سیاسی امریکا خارج میشود؛ ولی میراث شوم او تا مدتهای نامعلوم بر زندهگی و سیاست داخلی – خارجی امریکا تأثیرات ناگوارش را باقی خواهد گذاشت. شاید به قدرترسیدن یک سیاستمدار با بصیرت، پابندی به قوانین و مقررات ملی و بینالمللی و متکی بر مدیران آگاه و کار فهم، شانس خوبی برای امریکا باشد. قدر مسلم، امریکا از آزمونهای بزرگی در تاریخ کوتاه سیاسی – اجتماعی خود سربلند بیرون آمده است. احیای ثبات داخلی و اعاده حیثیت و جایگاه جهانی امریکا، پس از به سر رسیدن دوران ترمپ، نیز آزمونی است بس بزرگ.