معلمان دوشغله؛ چرخ زندهگی با معاش معلمی نمیچرخد
هما همتا

در این نوشته میخواهم در مورد آنهایی بنویسم که همزمان دو شغل دارند. نه آنهایی که انتخاب میکنند دو شغل شیک و مجلسی با درآمدهای فوقالعاده داشته باشند، بل آنهایی که اگر همزمان دو شغل نداشته باشند، چرخ زندهگیشان از چرخش طبیعی بازمیایستد و آخر هرماه باید پولشان را صرف مخارج خانه، کرایه خانه و پوشاک کودکانش کنند و فراموش میکنند که کوچکترین چیزی را برای خودشان هدیه کنند. با توجه به وضعیت کنونی بازار کار در افغانستان، در بیشتر موارد مجبوریم همزمان دو شغل را مدیریت کنیم. بیشتر کسانی که همزمان دو شغل دارند، یکی از شغلهایش رسمی است و دیگری غیررسمی یا هردو رسمیاند.
علیرضا صادقی، ۳۲ سال دارد و متولد شهر مشهد ایران است. او لیسانس ادبیات دری دارد و در یکی از مکاتب دولتی مزارشریف مشغول تدریس مضمون دری به دانشآموزان است. استاد صادقی مدت ده سال میشود که استاد است. او همزمان با تدریس در مکتب، در وقت اضافهاش در یکی از رادیوها در مزارشریف مصروف کار است. قبل از اینکه به رادیو بیاید، در بخش دوبلاژ فلم و سریال مشغول به کار بوده است.
استاد صادقی در مورد اینکه چرا اغلب استادان مکاتب در افغانستان مجبورند همزمان دو شغل را مدیریت کنند، میگوید: «ما در کشوری زندهگی میکنیم که مانند یک دیگ بیسرپوش است. نرخهای مواد خوراکی هر روز در حال افزایش است. شما فکر کنید که یک معلم با ۸ هزار معاش، زودتر روی کدام زخمش مرهم بگذارد؟ کرایه خانه بدهد؟ مواد خوراکی بخرد؟ به زن و فرزندانش لباس تهیه کند؟ قبضهای آب و برق را بدهد؟ ما مجبوریم در نیم روز که وقت خالی داریم، یک شغل دیگر را برای خودمان دستوپا کنیم، در غیر آن از زندهگی عقب میمانیم.»
در اغلب کشورهای جهان استادان مکاتب بیشترین امتیاز را دارند، اما در افغانستان متاسفانه کمترین معاش برای آنها در نظر گرفته شده است. استادانی که در مکاتب دولتی استخدام شدهاند، تا هشت هزار افغانی معاش دریافت میکنند؛ اما استادانی که در مکاتب خصوصی تدریس میکنند، مجبورند با کمترین معاش که اغلب از چهار هزار افغانی شروع میشود، باری از مسوولیت را بر دوش بکشند.
استاد صادقی، مسوولیت یک خانواده هفت نفری را برعهده دارد. او هفت سال میشود که ازدواج کرده و سه فرزند دارد. چون تکفرزند خانواده است، بعد از ازدواج نیز مسوولیت نگهداری پدر و مادرش با او است.
استاد صادقی میگوید که بیشتر همکارانش در کنار تدریس در مکتب، یک شغل دیگر را نیز برای خود دستوپا کردهاند. آنهایی که توانستهاند، یک شغل رسمی دیگر پیدا کردهاند، اما آنهایی که نتوانستهاند، یک شغل دیگر برای خود ساختهاند؛ مثلاً بعضی از همکاران استاد صادقی در وقت اضافی، یا تاکسیرانی میکنند یا هم مواد خوراکه میفروشند.
استاد صادقی در جریان حرفهایش این مورد را نیز یادآوری کرد که خانمهای بعضی از همکارانش با پیش بردن کارهایی مثل خیاطی یا گلدوزی، در تامین مخارج خانوادههایشان همکاری میکنند. استاد صادقی میگوید: «وضعیت زندهگی استادان مکاتب در افغانستان بسیار دشوار است. هستیم کسانی که توانستهایم دو شغل داشته باشیم، اما آن عده از استادانی که تنها تدریس میکنند، بسیار برایشان دشوار است که در آخر ماه با هشت هزار افغانی بتوانند تمام احتیاجاتشان را مرفوع کنند.»
حکومت افغانستان بعد از وعدههای زیادی که برای استادان مکاتب در طول این سالها داد و هیچکدام را عملی نکرد، در یک حرکت بیسابقه مبلغ دو هزار افغانی به معاش آنها اضافه کرد. این حرکت واکنشهای زیادی را به دنبال داشت و بسیاری منتقد بر این بودند که با افزایش دو هزار افغانی، زودتر به کدام سمت زندهگی بپردازند. استاد صادقی که در درون ماجرا است، میگوید: «این حرکتهای کوچک خوشبینانه و امیدوارکننده است. شاید دو هزار افغانی مبلغ چشمگیری نباشد، اما برای انسانی که مسوولیت یک زندهگی را بر دوش دارد و تنها چشم امیدش همین هشت هزار افغانی است، میتواند بسیار امیدوارکننده باشد.»
استاد کریمی، یکی دیگر از استادانی است که در کنار داشتن شغل معلمی، در وقت اضافهاش یک دکان کوچک خوراکهفروشی راهاندازی کرده است تا بتواند از این طریق مخارج خانوادهاش را تامین کند. او در یکی از مکاتب خصوصی مزارشریف تدریس میکند و ماهانه مبلغ شش هزار افغانی معاش میگیرد که برای تامین احتیاجات یک خانواده شش نفری بسیار ناچیزی است.
استاد کریمی که نیمی از عمرش را در راه آموزش و پرورش سپری کرده و پدر چهار فرزند است، میگوید: «کاش حداقل من نیز استاد مکتب دولتی میبودم. وضعیت مکاتب دولتی به مراتب از مکاتب خصوصی بهتر است. اغلب اتفاق افتاده است که ما برای ماهها معاش دریافت نکردهایم که اگر این دکان کوچک را نمیداشتم، خانوادهام گرسنه میماند.»
وزارت معارف افغانستان همهساله بستهای خالی را برای استخدام معلم به اعلان میگذارد تا متقاضیان بتوانند از طریق رقابت آزاد شامل بستهای مکاتب دولتی شوند. استاد کریمی که تا کنون بارها در این رقابت اشتراک کرده، اما موفق به راهیابی نشده است، میگوید که من به خاطر ندارم کسی براساس لیاقت و شایستهگیاش در این آزمون موفق شود. به باور او، بستها پیشفروش میشوند و برای کسی که نه پول دارد و نه واسطه، تقریباً غیرممکن است که بتواند به گفته او در این آزمون به ظاهر رقابت آزاد، موفق شود.
وضعیت بازار کار در افغانستان آشفته است و تعداد زیادی از کسانی که از دانشگاه فارغ میشوند، با داشتن مدارک لیسانس و ماستری، بیکار ماندهاند. به باور استاد کریمی، نگرانکنندهترین وضعیت را در کشور، استادان مکاتب دارند و باید حکومت توجه جدی در این زمینه داشته باشد.