رابطه محیط شهری با جرایم جنایی؛ مسألهای که به آن توجه نشده است
بشیر احمد سدید، پژوهشگر مسایل شهری

مقدمه
رشد و توسعه شهرها علاوه بر مزیتهایی که در زندهگی انسان امروز به وجود آورده است، مسایل و مشکلات شهری، مانند افزایش جرایم جنایی، ناامنی، خشونت و معضلات اجتماعی، فقر و اشتغال کاذب، آلودهگی محیط زیست و تخریب طبیعت را نیز به همراه داشته است. یکی از مهمترین مشکلات کشورهای توسعهنیافته و در حال توسعه، روند جدید شهرنشینی و پیامدهای فضایی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن است و گذار از شیوه زندهگی روستایی به شیوه زندهگی شهری مدرن دچار بحرانها و ناهنجاریهای ساختاری در نحوه و شیوه شکلگیری شبکههای شهری میشود. با توجه به رشد اقتصادی و فناوریهای جدید، علاقهمندی به شهرنشینی در سراسر جهان افزایش قابلملاحظهای داشته و منجر به شکلگیری کلانشهرها نیز شده است. در حال حاضر، امنیت شهری به عنوان یکی از مولفههای مورد مناقشه برای برنامهریزان و سیاستگذاران حوزههای شهری پنداشته میشود که سعی و تلاش وافر برای تأمین آن از طریق پلانگذاری و طراحی شهری صورت میگیرد و از اولویتهای نظام شهرسازی کشورها به حساب میرود.
عوامل تأثیرگذار بر میزان جرایم شهری
جرم و بزهکاری یک پدیده اجتماعی جهانی است که از آغاز پیدایش بشریت با توجه به نوع، خصوصیات و ویژهگیهای هر جامعه ساختار و شکل خاص خویش را پیموده و حضور دایمی و فعال نیز داشته است. در سالهای پسین، با توجه به ظهور و توسعه تخصص شهرسازی و مهندسی، بحث پیشگیری از جرم و بزهکاری به عنوان یکی از پارادوکسهای پیچیده در طراحی و پلانگذاری شهری برای برنامهریزان و سیاستگذاران حوزههای شهری مطرح بوده و همواره برای کاهش دامنه آن از طریق روشها و تکنیکهای طراحی و برنامهریزی، تلاشهای چشمگیری در سطح ملی و بینالمللی صورت گرفته است.
در میان اندیشمندان علوم انسانی که به موضوعات شهری توجه اساسی داشتهاند، آموس راپاپورت، جامعهشناس شهری، موضوع کنش متقابل انسان و محیط را مطرح کرده است. به نظر او، هر محیط شهری مجموعهای از ارتباطات متقابل میان عناصر محیطی و مردم است؛ ارتباطاتی که از الگوهای معینی پیروی میکند.
دورکیم، از نظریهپردازان حوزه علوم انسانی باورمند است که جرم پدیده طبیعی اجتماعی است و از نظام، فرهنگ و تمدن هر جامعه ناشی میشود و تا زمانی که جامعه و نظام باقی است، جرم نیز دارای خصوصیات دایمی خواهد بود و هر عملی که وجدان عمومی را جریحهدار سازد، جرم محسوب میشود.
با توجه به مطالعات انجامشده، عوامل اجتماعی مانند فقر، بیکاری، ناهماهنگی اجتماعی و میزان بالای جمعیت جوان باعث ایجاد محیطی میشود که همواره در معرض جرم و ناهنجاریهای رفتاری قرار میگیرد؛ اما تنها عوامل اجتماعی تعیینکننده جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی نیست، بلکه طراحی فضا و کالبد شهر، نقش مهمی در توسعه یا پیشگیری از جرم و جنایت دارد. در ادامه، چگونهگی تأثیر کالبد شهر بر میزان افزایش و یا کاهش دامنه جرم و جنایت را مورد بررسی قرار میدهیم.
- پیچیدهگی ساختار شهر
با توجه به پژوهشهای جهانی، چنین به نظر میرسد که افزایش ساحات غیرپلانی، بافتهای فرسوده و پیچیدهگی در نحوه پلانگذاری شهرها بر میزان افزایش جرایم جنایی و بزهکاری در شهرها تأثیر مثبت و قابلملاحظهای دارد. برای نخستین بار در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی و با بهرهگیری از نظریه اکولوژی اجتماعی، رابطه بین جرایم و محیط شهری توسط نظریهپردازانی مانند گری و کوته مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. با مرور زمان، مطالعات و پژوهشهای موثر در زمینه پیشگیری جرایم شهری با استفاده از روشهای طراحی محیطهای شهری نیز صورت گرفت که تأثیر فراوان بالای زندهگی شهروندان در سراسر شهرها به جا گذاشته است.
جیکوبز از پیشگامان و نظریهپردازان شهیر غرب، در کتاب مشهور خویش تحت عنوان «مرگ و زندهگی شهرهای بزرگ امریکا» به این مسأله پرداخته است که بین جرم و محیط کالبدی شهر، ارتباط نزدیکی وجود دارد که قابلسنجش و کنترل است. وی همچنان شهرهای مدرن را که براساس الگوی منطقهبندی و تفکیک عملکرد شکلگرفته است، نقد و کاربری مختلط را با خیابانهای سرزنده پیشنهاد میکند. با توجه به پیچیدهگی در ساختار شهر کابل و افزایش ساحات غیرپلانی و بافتهای فرسوده، چنین نتیجهگیری به عمل میآید که به هر اندازه بافت فرسوده و ساحات غیرپلانی افزایش یابد، پناهگاه برای بزهکاران و مجرمان بیشتر میشود. از اینرو، رابطه مستقیم بین شکل شهر و میزان جرم و جنایت نیز وجود دارد.
با توجه به مطالعات انجامشده در سطوح مختلف، به این نتیجه میرسیم که با ارتقای سرزندهگی و اولویتدادن به تعاملات اجتماعی از طریق طراحی فضاهای شهری باکیفیت، میتوان میزان جرایم جنایی را نیز کاهش و زمینه نظارت اجتماعی را در شبانهروز افزایش داد.
- عدم تعریف عملکردها به طور واضح
ادموند بیکن شهر را به عنوان بزرگترین دستآورد بشر که محصول کار ارادی است، میداند. شهر پدیده پیچیده و چندبُعدی است که فضای تبلور عملکرد و فعالیتهای گروههای مختلف به حساب میآید و برآیند تصمیمات شهروندان است. از اینرو، اختلال در فعالیت و عملکردهای شهری، منجر به بینظمی در سیستم شهرها و باعث افزایش چالشها و مشکلات متنوع میشود. به نظر جیکوبز، پشت هر بینظمی در درون شهرهای کلاسیک، نظمی وجود دارد و همچنان ترتیب و نظم در شهرها محصول هماهنگی نوع فعالیتهایی است که باهم به طور ناگسستنی پیوند دارد.
از گذشته تاکنون، شهر در انظار نظریهپردازان حوزههای مختلف تلفیقی از عملکرد و کالبد است و این دو به گونه اساسی باهم گره خورده است. به هر اندازه فعالیتها به گونه سازمانیافته در محیط شهری اتفاق افتد، به همان اندازه نظم و انضباط در شهر به وجود میآید. سعی و تلاش دانش شهرسازی مدرن ایجاد هماهنگی بین کالبد و عملکرد با استفاده از تکنیکهای طراحی محیط و فراهمسازی بستر برای این عملکردها در فضاهای شهری است. امنیت شهری از شاخصهای مهم در جهت پایداری محیط شهر عنوان شده است. تحقیقات جدید حاکی از آن است که از طریق امنیت میتوان به پایداری محیط دست یافت.
در حال حاضر، هیچگونه رابطه عقلایی بین عملکرد و کالبد شهر در کابل وجود ندارد، تا برمبنای آن شهروندان و مسوولان دستگاههای اجرایی باهم مراوده نمایند. اقدامات اخیر حکومت مبنی بر ایجاد چارچوب میثاق امنیتی به گونه اساسی نمیتواند مشکلات امنیتی را در درازمدت حل کند؛ برای اینکه این رابطه تاهنوز به معادله معنادار در شهر کابل تبدیل نشده است.
نتیجهگیری
طراحی فضاهای شهری به گونه اساسی بر میزان جرایم جنایی اثرگذار است. محیط خوب و به قول یان بنتلی «محیط پاسخده»، میتواند جرایم و بزهکاری را کاهش دهد و زمینه را برای نظارت اجتماعی مساعد سازد. مطالعات انجامشده در شهرهای مختلف در سراسر جهان، نشان میدهد که میان طراحی محیط و میزان جرایم و بزهکاری رابطه مستقیم وجود دارد. از اینرو، به هر اندازه بافت فرسوده و ساحات غیرپلانی افزایش یابد، پدیده فیلترکردن اجتماعی نیز به وجود میآید و فضاهای خالی توسط طبقات کمدرآمد و بزهکاران اشغال میشود. پیامد این اتفاق، بروز اتفاقات و ناهنجاریهای اجتماعی است. با توجه به آمار و ارقام موجود، بیش از ۷۵ درصد شهر کابل به گونه خودسر اعمار شده و هیچگونه اصول و معیاری در قسمت طراحی آن درنظر گرفته نشده است. این معضل به صورت اساسی میتواند بالای افزایش جرایم جنایی و بزهکاری در کابل تأثیر بگذارد. برعلاوه، تغییر در روندهای حکومتداری و تعیین چارچوبهای امنیتی، یکی از راههای جلوگیری از بروز اتفاقات و ناهنجاری اجتماعی، تغییر در شیوه نگرش طراحی فضاهای شهری با توجه به فرصتها و چالشهای محیطی است. توجه به طراحی محیطهای پاسخده به نیازهای اجتماعی، از نخستین اولویتهای نهادهای پلانگذار شهری و بخشهای مربوطه به حساب میآید که متأسفانه در شهرهای کشور کمتر به آن پرداخته شده است. فقدان نظام مهندسی و شهرسازی، عدم اجماع نظری در جهت تهیه پلانهای شهری و سپردهشدن لایههای رهبری نهادهای شهری به دست زورمندان و افراد فاقد تخصص، از مواردی است که باعث ایجاد موانع و مشکلات در عرصههای شهری شده و زمینه را برای بروز حوادث تلخ و ناگوار اجتماعی فراهم کرده است.
پیشنهادات
به بعضی از موارد مهمی که به شکل مستقیم بالای کاهش دامنه جرایم جنایی در شهر کابل از نظر طراحی محیط اثر میگذارد، در ادامه اشاره شده است:
- ارتقای سطح مشارکت مردم در امر جلوگیری از بروز اتفاقات و ناهنجاریهای اجتماعی و تأمین امنیت و همراهسازی آنها با نهادهای اجرایی از طریق تشویق و ترغیب.
- عریضسازی و احداث معابر در بافتهای فرسوده و ساحات غیرپلانی، جهت ارتقای دسترسی پولیس و نیروهای موظف به منظور دستگیری مجرمان.
- کنترل فضاهای جرمخیز با استفاده از کمرههای امنیتی.
- ارتقای نظارت اجتماعی از طریق فراهمسازی تسهیلات و امکانات جهت تشویق و بلندبردن تعاملات اجتماعی در فضاهای همهگانی.
- ترویج مدیریت یکپارچه شهری، تشریک مساعی بین نهادهای مسوول در امر مدیریت و تأمین امنیت شهری.