کمیتهی رهبری شورای عالی مصالحهی ملی و آزمون شکست و پیروزی
ملک مبارز

پس از ماهها تأخیر و اختلاف بر سر تشکیل کمیتهی رهبری شورای عالی مصالحهی ملی میان ارگ و سپیدار، قرار است شنبه، ۱۵ قوس، نخستین نشست این کمیته با حضور رییس جمهور، رییس شورای عالی مصالحهی ملی، رهبران سیاسی و شخصیتهای متنفذی که عضویت این کمیته را دارند، در ارگ یا در سپیدار برگزار شود.
این نشست پس از اعتراضهای گستردهی ملی و جهانی برگزار میشود. هفتهی گذشته شماری از سفارتخانهها و نهادهای بینالمللی در کابل و شخصیتهای سیاسی کشور، از عدم شکلگیری کمیتهی رهبری شورای عالی مصالحهی ملی انتقاد کردند و خواستار تشکیل و آغاز به کار هرچه زودتر این کمیته شدند. آنان بیان داشتند که عدم شکلگیری کمیتهی رهبری شورای عالی مصالحهی ملی سبب شده است تا هیأت گفتوگوکنندهی افغانستان در دوحه با مشکل رهبری مواجه شود.
سرانجام کمیته تشکیل و نخستین نشست آن برگزار میشود؛ اما صلاحیت و ساحهی کاری کمیتهی رهبری شورای عالی مصالحهی ملی چیست؟ تشکیل و آغاز به کار این کمیته چه تأثیری بر روند گفتوگوهای صلح میگذارد؟ آیا کمیتهی رهبری شورای عالی مصالحهی ملی میتواند روند صلح را به گونهی شایسته رهبری و دستاندازیها را از مسیر گفتوگوهای صلح کوتاه کند؟ فرصتها و چالشهای کاری این کمیته چه است؟
در توافقنامهی سیاسی که میان ارگ و سپیدار به تاریخ ۲۸ ثور سال روان به امضا رسید، آمده است: «شورای عالی مصالحه ملی دارای دو بخش: ۱٫ مجمع عمومی و ۲٫ کمیتهی رهبری میباشد» که صلاحیتها و وظایف هر دو بخش در اصول وظایف داخلی این شورا تنظیم میگردد؛ اما در بخش صلاحیتهای عمدهای که در متن توافقنامه به شورای عالی مصالحهی ملی و کمیتهی رهبری درج شده، آمده است که هیأت مذاکرهکننده به رهنمایی کمیتهی رهبری شورای عالی مصالحهی ملی ایفای وظیفه میکند، مطابق مصوبها و رهنمایی آن عمل مینماید و به رییس شورای عالی مصالحهی ملی گزارش میدهد.
طبق مواد این توافقنامه، رهبری و مدیریت هیأت مذاکرهکنندهی جمهوری اسلامی افغانستان از صلاحیت کمیتهی رهبری شورای عالی مصالحهی ملی به ریاست داکتر عبدالله عبدالله است. تشکیل و آغاز به کار این کمیته میتواند، روند گفتوگوهای صلح را در دوحه مدیریت و در جهتدهی موضع هیأت مذاکرهکننده نقش موثر و اساسی بازی کند. بر این اساس، یک گام بلند و بنیادی دیگر در راستای صلح برداشته میشود و از دستاندازیها در روند صلح جلوگیری میگردد.
نزدیک به دو ماه و نیم از شروع مذاکرات صلح در دوحه میگذرد. در این مدت حکومت بارها تلاش کرده است تا در جهتگیری و تصمیمهای هیأت مذاکرهکنندهی جمهوری اسلامی افغانستان دخالت کند. وقتی هیأت مذاکرهکنندهی جمهوری اسلامی افغانستان با طالبان روی کارشیوهی گفتوگوها به نتیجه رسید، محمداشرف غنی از این تصمیم ناراضی بود و قصد داشت دخالت کند؛ اما با پا در میانی رییس شورای عالی مصالحهی ملی، حامد کرزی، عبدالرب رسول سیاف و محمدیونس قانونی، آقای غنی مجبور شد که از موضع خود عقب نشیند و تن به تصمیم هیأت مذاکرهکننده بدهد.
افغانستان در شرایط حساس و سرنوشتسازی قرار دارد. اجماع ملی و اتخاذ موضع واحد در جریان گفتوگوهای صلح، میتواند پیروزی گفتوگوها و حفظ دستآوردهای سالهای پسین مردم افغانستان را تضمین کند. فرصت استثنایی برای پایان جنگ و ختم خونریزیها فراهم است. از این فرصت باید استفادهی اعظمی کرد. هم حکومت افغانستان و هم طالبان باید به خواست واقعی مردم افغانستان که تامین صلح پایدار و ثبات سیاسی در کشور است، گوش و با ارادهی واقعی صلحخواهی و نیکپنداری به گفتوگوهای صلح ادامه دهند و دست از زیادهخواهی بردارند.
اجماع ملی و سیاسی در درون افغانستان گام بلند و اساسی در راستای رسیدن به این هدف بزرگ و مهم است. اگر سیاستمداران و مردم افغانستان به گونهی واحد در راه صلح گام بردارند، هیچ فرد و گروهی نمیتواند مانع تحقق این خواست ملی شود. تا اینجای کار شورای عالی مصالحهی ملی توانسته است در راستای جلب حمایتهای ملی، منطقهای و جهانی موفق عمل کند. اجماع ملی، منطقهای و جهانی در راستای تحقق صلح افغانستان شکل گرفته است. هرچند عدم شکلگیری کمیتهی رهبری شورای عالی مصالحهی ملی در این مدت، چالش جدی به شمار میرفت؛ اما آغاز به کار این کمیته در این شرایط اهمیت حیاتی دارد و اگر این کمیته مسوولانه و فعال عمل کند، احتمال دستیافتن به صلح پایدار در کشور فراهم است.
ترکیب کمیتهی رهبری شورای عالی مصالحهی ملی جامع و همهشمول است. این یک فرصت برای این کمیته و شورای عالی مصالحهی ملی است. از تمام جریانهای بزرگ سیاسی، اقوام و مذاهب در این ترکیب حضور دارند. این ترکیب همانگونه که یک فرصت برای این شورا است، میتواند یک چالش هم باشد. زیرا تجربهی چند دههی پسین نشان داده است که گاهی تصمیمهای بزرگ ملی بر اساس سلیقه و رویههای قشری گرفته شده است، نه بر اساس منافع ملی. امروز اما وضعیت به گونهی پیش آمده است که تمام جریانها و گروههای قومی و زبانی از تداوم جنگ و خونریزی خسته شدهاند و خواستار صلح و برقراری ثبات هستند. این امر سبب شده است که امیدواریها برای استفادهی بهینه از فرصت پیشآمده، افزایش یابد.
هیأت مذاکرهکنندهی جمهوری اسلامی افغانستان با توجه به مخالفت ریاست جمهوری دچار بحران رهبری و مرجعیت است. رییس شورای مصالحهی ملی که رهبری شورای صلح را به عهده دارد از واردشدن به دور دیگری از تنش با ارگ احتراز میکند. او پشت پرده و با استفاده از قدرت نرم و دیپلماسی تلاش مینماید تا مشکلات را حل کند. واردساختن حامد کرزی و سیاف در قانع ساختن محمد اشرف غنی برای کنارگذاشتن مخالفت با دستورالعمل، نمونهای از این رویکرد است. اما شکلگیری کمیته که به صورت مستقیم رهبری و راهنمایی هیأت را به عهده دارد و از ترکیب ملی نیز برخوردار است، به مشکل مرجعیت در تصمیمگیریها و رهبری هیأت مذاکرهکننده پایان میدهد و زمینهی حضور رییس شورای عالی صلح و قطع مداخلات ارگ را فراهم میسازد.
کمیتهی شورای عالی مصالحهی ملی با ترکیب مهرههای درشت سیاسی و قومی در این شرایط با آزمون بزرگ شکست و پیروزی روبهرو است. آغاز به کار این کمیته میتواند تأثیر ژرف بر روند گفتوگوها بگذارد و مسیر جهتگیری هیأت مذاکرهکننده را ترسیم و روشن کند. اگر این کمیته با این ترکیب و فضای مثبت منطقهای و جهانی که در امر صلح شکل گرفته است، نتواند پیروز شود و مسیری را که به صلح پایدار و با عزت منتهی میشود نپیماید، بیتردید شکست بزرگ برای همه خواهد بود.