نفسهای آخر حرفهی مسگری در هرات

نیکخواه
در خیابان مسگران سراغ «عبدل مسگر» را گرفتم. جادهای مشهور و قدیمی در قلب شهر کهنهی هرات که با ورود به آن «تق تق» چکشِ کسبهکاران، نخستین صدایی است که از تازهواردان استقبال میکند. پس از اندکی جستوجو چشمم به دکانی قدیمی افتاد که پیرمرد سالخوردهای روی زمین، پشت میز کارش نشسته بود.
با دستهای کمتوانش که لرزششان حکایت دوران زندهگی وی را میکند، بر بدنهی ظرفی فلزی از جنس آلمینیوم؛ با کمک چکشی ضربه میزد: تق تق تق…
وارد دکان که شدم، چشمهای کمسویش را از میز گرفت و به من دوخت. لبخندی خفیف مهمان لبهایش شد و با صدایی ضعیف دعوت به نشستنم کرد و آرامآرام ضربههای آهستهاش را بر بدنهی ظرف فلزی کوبیدن گرفت.
سر صحبت که باز شد، با شکوَه از روزگاری قصه کرد که در بازار مسگریها نزدیک به ۸۰ دکان و کارگاه مسگری بود.
«عبدل مسگر» ۷۰ سال سابقه کار در حرفهی سنتی مسگری در همین بازار دارد و خرد و بزرگ بازار احترام موی سفید و تجربهاش را دارند. میگوید از رونق کاری زمانهای قدیم چیزی نمانده و مانند هر «پادشاهگردشی»، کاسبهای بازار هم جایشان را به افراد جدید دادند و در نهایت کسی در بازار نماند.
چندی پیش عبدالقیوم رحیمی، والی هرات که برای بازدید از خیابان مسگری به این نقطهی شهر آمده بود، با این مرد کهنسال دیدار کرده بود. عبدل مسگر میگوید که با فرد نخست شهر از دغدغههای کسبوکار و نابودی پیشهاش حرف زده بود.
به نام افغانستان، به کام ایران
در انتهای دکان قدیمی عبدل مسگر کارگاهی کوچک قرار دارد که گذر زمان دیوارهای قدیمی آن را از رنگ و رو برده و با دود آتش کورهی مسگری سیاه شده است. داخل کارگاه مردی جوان با دقت و تمرکز خاصی، سرگرم ساخت ظرفی مسی بود.
جلیلاحمد محمدی، پسر کوچک پیرمرد مسگر که به صیقل زدن یک ظرف مسی سرگرم بود، گفت که سه برادرش در ایران شغل پدری را ادامه میدهند و دو برادر دیگرش راه پدر را نرفته و راننده موتر هستند.
آقای محمدی میگوید ظرف مسی با نقش و نگارهای هنری خاص هرات بدون کمک ماشین و با هنر دست مسگران هراتی با زحمت و مشقت فراوان تولید میشود. این ظرفها پس از آماده شدن به ایران برده میشود و به نام آن کشور به ترکیه، کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس و کشورهای اروپایی و امریکا صادر میگردد.
حرف که به اینجا کشید، جوان مسگر از ته دل آهی کشید و گفت صادرات ظروف مسی ساخت افغانستان به نام ایران برای مسگران خیلی دردآور است و حکومت نتوانسته زمینه صادرات مستقیم ظروف دستساز هراتی را فراهم کند.
نابودی مسگری
پس از خداحافظی با عبدل مسگر و فرزندش، راهی امتداد خیابان مسگران میشوم. از قدیم در هرات سنت بود که ظرفهای غذاخوری و حتا جهیزیهی عروس و داماد، مسی باشد. رونق بازار وقتی بود که مردم پولدار و بیپول برای خرید لوازم خانهی عروس به این بازار میآمدند. حالا از آن شلوغی خبری نیست و ظروف آلومینیومی، شیشهای، چینی استخوانی و …، بازار را قبضه کرده است.
چند دکان آنطرف تر از دکان عبدل مسگر چشمم به دکانی دیگر میافتد، پر از ظرفهای مسی و آلمینیومی که فضای کمی برای نشستن دکاندار باقی گذاشته است. دکانی نسبتاً بزرگ که معماری قدیمی آن حکایت از عمر دراز و پر درد آن میکند.
عطاءالله صفاری، مردی که مویش را در این حرفه سپید کرده و فوت و فن پیشهی مسگری را از پدرش آموخته است، میگوید که چرخ کارگاههای مسگری با گذشت زمان از حرکت ایستاده است و حاال مردم به خرید ظرفهای آلمینیومی، شیشهای و… بسنده میکنند. از دید آقای صفاری، اقتصاد ضعیف مردم و جایگزین شدن فرهنگها و حتا کوچ مردم روستا به شهر سبب شده که ظرف مسی خریداران سابق را نداشته باشد.
به گفتهی این مرد سالخورده، روزگاری در هر کارگاه مسگری در بازار مسگران هرات ۵ تا ۱۰ نفر کار میکردند و بازار برای خودش «برو و بیایی» داشت اما حاال جنگها در کنار عوامل دیگر سبب شده که مردم مهاجر شوند یا تغییر پیشه دهند.
هرات در غرب کشور همواره پسوند هنر و فرهنگ را با خود یدک میکشد. این شهر در گذشته مرکز رونق اقتصادی منطقه به شمار میرفت و کاروانهای تجارتی زیادی از خیابان مسگری و سایر اماکن تجارتی این شهر گذر میکردند. این شهر باستانی که نگین خراسان لقب داشت، خاطرات مردمان زیادی را در سینهاش حفظ دارد.