کاروان گیرمانده توسعه در باتلاق فکری جامعه
صبغتالله مجددی

جوامعی که در مسیر تعالی و ترقی قدم میزنند و به دستآوردهای بزرگ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نایل آمدهاند، این دستآوردها در طرز تفکر جمعی جوامع مذکور ریشه داشته و از افکار بلند و عمیق مردم آن جوامع منشأ میگیرد. با نگاهی گذرا به تاریخ انقلابهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، درمییابیم که این تحولات عظیم تاریخ بشری نخست در ذهن انسانهای تیزبین و اندیشمند جوانه زده و به مرور زمان وارد زندهگی عملی انسانها گردیده و باعث پیشرفت و تحولات عمیق در زندهگی انسانها شده است. به عبارت دیگر گفته میتوانیم که انقلابهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ریشه در انقلاب فکری داشته و محصول تفکر جمعی جوامع توسعهیافته است. بر این اساس سخن از توسعه و پیشرفت در عرصههای مختلف بدون توجه به تهداب تحول و ترقی که همانا توسعه فکری است، امری بیمعنا خواهد بود. اکنون که در کشور ما صحبت از توسعه و پیشرفت به میان میآید، نباید این نکته را از یاد برد که مسیر پیشرفت و توسعه از جاده تحول فکری و اصلاح اندیشههای انسانی میگذرد و بدون تحول ذهنی و انقلاب فکری، نمیتوان شاهد کدام توسعه و تغییر در زندهگی مردم کشور باشیم.
افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای جهان محسوب میشود و دلایل و عوامل زیادی در این عقبمانی و فقر دخیل است که به نظر میرسد سطح پایین سواد و ناآگاهی مردم، دلیل عمده این عقبمانی به شمار میروند. تاثیرات سالها جنگ و بیثباتی و مداخلات کشورهای دور و نزدیک را هم نمیتوان نادیده گرفت، اما به نظر بنده جنگ، خشونت و بیثباتی سیاسی خود معلول ناآگاهی و عدم توسعه فکری مردم این سرزمین است. مردمی که اهمیت اشتراکشان را در پروسههای کلان سیاسی و اجتماعی درک نکنند و برای رسیدن به قدرت به راهکارهای قانونی و پذیرفته شده باور نداشته باشند، چیزی فراتر از بیثباتی و جنگ نصیبشان نخواهد شد. با شروع فصل جدید سیاسی در کشور و برقراری ثبات و امنیت نسبی، توقع میرفت تحول عظیمی در عرصههای مختلف به میان آمده و ما شاهد حضور نیروی انسانی آگاه و تحصیلکرده برای اداره امور، توسعه و پیشرفت باشیم و از لحاظ فکری با فراهم شدن زمینه کسب تحصیل و دانش برای همهگان، شاهد یک تحول بزرگ فکری و به تبع آن پیشرفت و تحول در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشیم؛ اما متاسفانه با گذشت دو دهه از شروع فصل جدید، تحول عمیقی در عرصه فکری و در نتیجه آن در سایر عرصهها ایجاد نشده و چرخ توسعه و تعالی به کندی در حرکت است و حا احساس میشود از تحرک بازمانده است. هرچند تاثیر سایه شوم خشونت و ناامنی را نمیتوان نادیده گرفت، اما این خشونت، سراسری و به گونهای نیست که فعالیتهای فکری و اجتماعی که اساس تحول و زمینهساز ترقی در سایر عرصهها میباشد را صدمه زده یا متوقف بسازد. ملتی که مصمم است تا وضعیت موجود را بر هم زده و وضعیت مطلوب را که در آن زمینه زندهگی آبرومندانه و آزاد برای هر فرد از افراد آن مهیا باشد برقرار سازد، زمان زیادی نیاز ندارد تا با قربانی نسلها به چیزی که شایسته آن است برسد، بلکه با تلاش و پشتکار و با ایجاد روحیه جمعی و هدف مشترک، بر موانع و مشکلات غالب آمده و سرنوشت خود را خود رقم میزند.
اما به نظر میرسد مردم ما با آنکه مدعی رسیدن به توسعه اقتصادی و ثبات سیاسیاند، هیچ نوع و تلاش و پشتکاری قابل ملاحظهای در جهت رسیدن به آن نداشته و فقط به اعتراض و انتقاد اتکا میکنند و فراموش کردهاند که رسیدن به توسعه و پیشرفت نیازمند تلاش و پشتکار شبانهروزی و ازخودگذری هر فرد از افراد جامعه است. لازمه پیشرفت آنگونه که در ابتدا ذکر شد، تحول فکری و تغییر در ذهن و ضمیر انسانهای جامعه است که هنوز ما نتوانستهایم و یا نخواستهایم در اندیشه و تفکر خود اصلاحاتی ایجاد کنیم. فقط داعیه تعالی و پیشرفت را آرزوگونه به زبان جاری ساخته و از دیگران توقع تحقق آن را داریم. نزدیک به دو دهه فرصت داشتیم تا حداقل تفکر خود را اصلاح کرده و مسیری مشخص ترسیم کنیم تا نسلهای آینده در سردرگمی به سر نبرده و در مسیر ترسیم شده ما برای رسیدن به پیشرفت و ترقی گام بردارند، اما متاسفانه هنوز خود در بلاتکلیفی به سر میبریم و نتوانستهایم نکات ضعف و قوت خود را شناسایی کرده نیروی لازم انسانی را آماده کنیم تا متناسب با وضعیت موجود کشور، امر توسعه را برعهده گرفته، کشتی سالها مانده در لای و گِلمان را به ساحل نجات برسانیم. وضعیت موجود و شیوع ویروس همهگیر کرونا یک بار دیگر ثابت ساخت که ما ظرفیت لازم را برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد نتوانستهایم و حتا شاهد حضور ذهنهای مانده در دامهای خرافاتی و ناآشنا با اهمیت علم و دانش بودهایم. حتا آنهایی که تحصیل کردهاند، با نشستن در چوکی اکادمیک و اخذ اسناد تحصیلی، نتواستهاند شیوه تفکر خود را تغییر داده و ذهنیتهای خرافاتی و سنتی خود را متحول بسازند.
از این رو لازم است بیشتر از پیش برای بلند سطح آگاهی و بیداری نسل نوین سرمایهگذاری کرده و با ایجاد ظرفیتهای لازم برای کارگردانی امر توسعه در عرصههای مختلف، رسیدن به خودکفایی و توسعه اقتصادی و اجتماعی را ممکن بسازیم. برنامههای جامعی جهت شکل دادن به افکار عمومی آن گونه که حامی ترقی و توسعه باشند و نه مانع آن، طرح و اجرا کنیم. برخورد سیاسی و کوتاهاندیشانه با امور علمی و اکادمیک و بیتوجهی به نحوه مدیریت و بهبود افکار عمومی، صدمات جبرانناپذیری به میان خواهد آورد و نه تنها ما را از رسیدن به اهداف ما دور ساخته که حتا نسلهای بعدی را از نعمت رفاه و آسایش محروم میسازد.