منافع و اضرار دو رویکرد مبارزه با کرونا
سیدپرویز هاشمی

اگر وضعیت کنونی تا یک ماه یا حتا تا چند هفته دیگر دوام کند، دولتها را در شرایط سخت تصمیمگیری بین سلامت و اقتصاد قرار خواهد داد تا پلانهای جدید و قوانین جدید بسازند. این قوانین از آسمان نخواهد آمد. ما انسانها «قانون» را وضع میکنیم تا گذر از این اپیدمی نسبتاً آسان شود و بتوانیم در «زندهگی اجتماعی» کنار هم تاب بیاوریم. اما هنگامی که قانون در خطر انداختن جان یک انسان بیگناه باشد، دیگر قانون نیست، بلکه جان انسانها در اولویت است. آن قانون را باید تغییر داد.
امروز حاکمان کشور ما به مانند مسوولان سایر ملل جهان بر سر یک دوراهی وحشتناک قرار دارند و گمان برخی آن است که اینان جز برگزیدن یکی از دو طریقت قرنطینه یا ابتلای گلهای، چارهای ندارند. بنده ابتدا به عوارض، لوازم و مزایای این دو شیوه میپردازم و بعد اقدام به نتیجهگیری میکنم.
ابتدا قرنطینه
لوازم
۱- داشتن بودجه کافی برای تامین امکانات پزشکی مورد نیاز کادر وزارت صحت عامه، مواد ضد عفونی کننده، ماسک، مواد شوینده، مواد غذایی، پرداخت حقوق و مزایای کارمندان و کارگران دوایر دولتی، اعطای وام، تسهیلات و یا قرضالحسنه به مراکز اقتصادی غیردولتی و…
۲- وجود منابع انسانی و نظام توزیع کارآمد و بینقص برای ارسال اقلام مورد نیاز تحت قرنطینه.
۳- تولید یا واردات کیتهای تشخیص بیماری و داروهای مورد نیاز که تلفات ناشی از ابتلا را به حداقل میرسانند.
۴- افزایش سریع مراکز درمانی و کادر پزشکی به حدی که پاسخگوی مبتلایان باشد.
۵- تامین و توزیع دوا برای افراد بیمار که به طور طبیعی از تهیه نسخه عاجز اند.
۶- تدوین برنامههای سرگرمکننده برای پر کردن اوقات فراغت غیرمترقبه خلایق.
۷- تهیه برنامه مدون آموزشی برای تمامی دانشآموزان و دانشجویان از طریق رسانههای دستهجمعی.
عوارض قرنطینه
۱- قطع دسترسی دولت به منابع درآمدی پیشبینی شده در بودجه برای مدتی نامعلوم، به دلیل تعطیلی فعالیتهای اقتصادی، عدم امکان ارایه خدمات و صادرات. این موضوع در مورد بخشهای خصوصی نیز مصداق دارد و محدود به زمان شروع کرونا نیز نمیگردد. به عنوان مثال قرنطینه در بخش کشاورزی ممکن است یک سال کاری را تحتالشعاع قرار دهد.
۲- بیکاری: این معضل بیشتر متوجه اقشار کمدرآمد و پایین درآمد میشود، هرچند بنگاههای بزرگ اقتصادی هم چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت از این آسیب در امان نخواهند ماند.
۳- تورم: نتیجه تزریق پول و اضافه شدن نقدینهگی در حالی که کل فعالیتهای اقتصادی تعطیل و عرضه و تقاضا در سراشیبی سقوط است، در روزگار پساکرونا جز تورم لجامگسیخته نخواهد بود. قابل ذکر است که به دلیل پاندمی بودن این پدیده رکود به کل جهان سرایت خواهد کرد.
۴- رکود: فرض تحقق میزان رشد اقتصادی فعالیتهای کشور در حالت عادی است. بدیهی است که متناسب با مدت تعطیلی فعالیتهای اقتصادی، از مقدار رشد پیشبینی شده کاسته میگردد. این کاهش با توجه به پارامترهای دیگر دخیل در این ماجرا خطی نخواهد بود.
۵- افزایش هزینههای دولت به دلیل نیازهای غیرمترقبه در بخش بهداشت و درمان و نیاز تزریق بستههای حمایتی به سبد اقتصادی آحاد جامعه.
۶- افسردهگی ناشی از محدودیتهای اجتماعی به ویژه اگر با مرگ یک یا چند تن از بستهگان یا آشنایان توأم گردد.
۷- ورشکستهگی برخی از بنگاههای خرد و کلان اقتصادی به دلیل عدم تحقق درآمدها؛ این در اکثر موارد به اضمحلال سیستم بانکی که با عدم توانایی مشتریان در بازپرداخت وام و تسهیلات دست به گریبان هستند، منجر میگردد.
۸- وضعیت ناپایدار اقتصادی باعث ایجاد پتانسیلی غیرقابل انکار در ایجاد هستههای ناآرام در جوامع و به خصوص در کشورهای غیربرخودار یا کمتر توسعهیافته میگردد که شاید در پایان گذر از این بلای آسمانی ملل را با مصیبت دیگری مواجه سازد که از ناحیه خیزش قشر محروم برانگیخته میگردد.
مزایا
۱- کوتاه شدن مدت زمان اپیدمی و قطع زنجیره انتقال ویروس.
۲- به حداقل رسیدن تعداد تلفات و مرگومیر.
۳- کاهش ورودی افراد مبتلا و امکان خدمترسانی بهتر به کسانی که درگیر این بیماری مهلک شدهاند.
۴- آرامش کادر درمانی که از ناحیه سرعت اثربخشی خدمات و تقلیل تلفات برای آنان حاصل میگردد.
۵- رضایت و خشنودی مردمان از عملکرد حاکمیت و ایجاد حس کارآمدی نظام حاکم در خلایق.
شاید به نظر بیاید که شق دوم یعنی ابتلای گلهای طرفداری ندارد که نیاز به بررسی داشته باشد، اما چنین نیست. شوربختانه به دلایل غیرقابل انکار این رویکرد، هم در میان مردم و هم در میان حاکمان، طرفداران خود را دارد که بدبختانه نه به دلخواه که از سرناچاری است. مردم پایتخت نیجریه و بسیاری از ساکنان شبهقاره هند علیرغم سیاستگذاری دولتهایشان، هیچ وقعی به قرنطینه ننهادهاند، چرا که باور دارند مرگ یک بار، شیون هم یک بار. چه کنند؟ چگونه با اقتصاد زیر صفر در خانه بمانند؟ این در سطح حاکمان هم طرفداران بسیار دارد، هرچند قریب به اتفاق آنان حاضر نیستند آن را به مانند رؤسای جمهور برازیل و بلاروس بیتعارف بیان کنند. پس تحلیل درست این موضوع بدون بررسی این بخش ممکن نیست. اما عوارض، لوازم و مزایای رویکرد ابتلای گلهای کداماند؟
ابتلای گلهای
لوازم
۱- اتخاذ تصمیم: این یکی از سختترین نیازهای ورود به این رویکرد است؛ چرا که اولین نتیجه آن قرار گرفتن در موضع ضد بشری و عدم ارزش قایل شدن برای جان انسانها است.
۲- تامین بندهای ۳، ۴ و ۵ پیشگفته در مورد لوازم مورد نیاز در شرایط قرنطینه: مایحتاج مورد نظر به دلیل حاد گشتن وضعیت در حالت ابتلای گلهای، به مراتب بیشتر است.
۳- مهیا کردن منابع انسانی حداکثری حوزه بهداشت و درمان، شفاخانههای صحرایی و حتا مکانهای دیگری که امکان پذیرش بیماران در آنها وجود دارد، از جمله ورزشگاهها، هتلها و…
۴- آماده کردن جامعه برای پذیرش روانی این استراتژی و فقدان عزیزانشان.
عوارض
۱- مرگومیر حداکثری.
۲- تلاش کادر درمان از هر دو جهت روحی و جسمی.
۳- رنج بیشمار مردمان و ایجاد غم مزمن و افسردهگی حاد در جامعه.
۴- هزینه قسمتی از بودجه در محلی که برای آن در نظر گرفته نشده است.
۵- ناکارآمد جلوه کردن حاکمیت و فراهم شدن شورشهای اجتماعی.
مزایا
۱- آسیب به مراتب کمتر به اقتصاد به دلیل ادامه تولید هرچند ناقص و نامطلوب اما مستمر و تحقق درآمدهای کشور.
۲- ادامه روند فعالیت بنگاههای اقتصادی خصوصی با کمترین خسارت اقتصادی.
۳- عدم تغییر معنادار عرضه و تقاضا و به تبع آن چالش کمتر در عرصه اقتصاد.
۴- تقلیل نرخ بیکاری به دلیل جایگزینی افراد غیرشاغل به جای اموات؛ بدیهی است که این مسأله به شکل نسبی انجام میگردد.
۵- عدم ابتلا به رکود تورمی به دلیل میزان کم تغییرات شاخصهای اقتصادی.
۶- ایجاد امکان برای برطرف کردن خسارات به دلیل صدمه کمتر به ساختار اقتصادی و در نتیجه بالا رفتن امکان مهار تنشهای اجتماعی.
اما آیا بشر ناچار به برگزیدن این یا آن استراتژی است؟ آنچه که این روزها در جایجای جهان در حال وقوع است، به طور مشخص نمایانگر آن است که پاسخ این سوال منفی است. حاکمان امروز جامعه جهانی هر یک بسته به وضعیت حاکم بر کشورشان نوعی از کنش را برگزیده است. این رویکردها از قرنطینه تا ابتلای گلهای متغیر است؛ فاصلهگذاری اجتماعی یکی از این استراتژیها است.
اینکه کدام راهبرد درست و مناسب است، پاسخ یکسانی ندارد و اتخاذ هر کدام این نگرشها وجدان همهگان را راضی و خشنود نمیکند. اما چه باید کرد، بالاخره مسوولان هر کشوری با توجه به داراییها و میزان آگاهی، هوشمندی و درایت خود، طریقی را برای مواجهه با این بلای آسمانی برگزیده است که اگر تکتک اهل فن به جای آنها بودند، این و یا چیز دیگری را اختیار میکردند. همهی اینها نشان میدهد که ما مردم به جای منفیبافی، باید به راهبرد مسوولان کشور گردن نهیم و با کمک به افسران جنگ با کرونا اعم از کادر پزشکی و تیم اقتصادی سعی کنیم هرچه زودتر با تلفاتی به مراتب کمتر از این ورطه عبور کنیم.