گام به گام به سوی طالبانیشدن؛ چگونه آرامش بامیان برهم خورد؟
نسیم ابراهیمی

امسال، اولین گام آشکار به سوی طالبانیشدن بامیان، با عدم برگزاری جشنوارههای محلی گذاشته شد. حکومت محلی جشنوارهی گل کچالو را به صورت محدود و «فاقد محتوا» در یک قریهی کوچک درهی فولادی برگزار کرد. شماری از جوانان در اعتراض به این اقدام، به صورت نمادین و اعتراضی با نواختن دمبوره روی جاده، این جشنواره را برگزار کردند؛ ولی ره به جایی نبرد. همچنان به عوض برگزاری «جشنوارهی دمبوره» که همواره از سوی شماری از روحانیون مورد انتقاد بوده است، حکومت محلی در فصل خزان «جشن قدردانی از دهقان» را برگزار کرد. این برنامه نه فراگیر بود و نه شور و شادمانی هنری یک جشن را داشت. این جشنواره با ایراد سخنرانی برگزار شد.
دومین گام برای طالبانیشدن وضعیت، با انفجاری در درهی فولادی برداشته شد. این انفجار در ماه سنبله در مزرعهای در درهی فولادی رخ داد. ذهنیتی در جامعه شکل گرفت که نفوذ طالبان به بامیان رسیده و این گامی است که اکنون با انفجار کوچکی در این ولایت برداشته شده است. در این انفجار یک کودک جان داد و چهار نفر دیگر زخمی شدند. چند و چون این رویداد به صورت دقیق برای مردم آشکار نشد. در همین زمان، گروه طالبان حملاتی را در ساحهی باغک ولسوالی شیبر انجام داد و اعلام کرد که پلان حملات گستردهای را علیه ولایتهای بامیان و پنجشیر دارد.
گام سوم برای قبولاندن نفوذ و سیطرهی طالبان در بامیان، به صورت قویتر و آشکارتر بر داشته شد. این بار خواسته یا ناخواسته مکتوبی به بیرون درز کرد که حکومت محلی یک نمایندهی سابق بامیان در مجلس نمایندهگان را به ادارهی ارگانهای محلی و نهادهای امنیتی معرفی کرده و مدعی شده بود که او به صف گروه طالبان پیوسته است. این مسأله به قدری کشوقوس داده شد تا به ذهن جامعه قبولانده شود که طالبان در بامیان رخنه کردهاند و فعالیت دارند. اما این مسأله پس از چند روز خاموش شد و هیچکس لب نگشود. این در حالی بود که نمایندهی متهم به پیوستن به طالبان و شخص والی، چندی قبل از این اتفاقات، در دفتر ولایت با هم عکس یادگاری گرفته بودند و برای همدیگر آرزوی موفقیت نیز کرده بودند.
در گام چهارم، طی یک مراسم دینی، نماد طالبانی به صورت رسمی در فضای عمومی در میان جامعه معرفی شد. گروه سرودی با شیوه و پوشش طالبان، نعتخوانی و ولایت نیز آنرا از طریق تریبون خود به صورت رسمی معرفی کرد. هرچند شماری تلاش میکنند این مسأله را به عنوان نماد کثرتگرایی معرفی کنند؛ ولی مسألهی مهم این است که گروههای افراطی چون طالبان از نمادها در جنگ تبلیغاتیشان به نفع خود استفاده میکنند، حتا اگر هیچ نفوذی هم نداشته باشند. نمونههای آشکار آنرا در دانشگاههای کابل و ننگرهار دیدیم که شماری از دانشجویان با نمادهای گروههای طالبان و داعش با استفاده از فضای دموکراسی، دست به تظاهرات میزدند.
گام پنجم برای تقویهی ریشهی طالبفکری از تریبون پارلمان برداشته شد. یک نمایندهی بامیان در تالار پارلمان، ادارهی پیشین محلی را متهم به بیاحترامی و تخریب مسجد یک گروه مذهبی در بامیان کرد. نفس این مسأله به آتش زیر خاکستر میماند که هر لحظه احتمال وقوع آتشسوزی وجود دارد. چنین طرز دید و بحث، یک ایدهی طالبانی و تقویهی ریشهی چنین تفکر است که جز ویرانی چیز دیگری در پی ندارد. واقعیت این است که مذهب در بامیان در بین مردم، مسألهی حاد نیست؛ همین حالا در کنار مدرسه و مسجد خلفای راشدین، مسجد و مدرسهی امام جعفر صادق در حال ساخت است. در چند صد متری مسجد امام زمان، مسجد عمر فاروق قرار دارد. اما القای طرز دید طالبانی، مناسبات این مراکز را در آیندهی نهچندان دور به هم خواهد زد. طالبفکری هم جز ویرانی و به هم زدن آرامش مردم، چیز دیگری نمیخواهد. آنچه که در بامیان عملاً انجام دادند.
گام ششم، عملیسازی ویرانگری طالبفکری است. طالبفکری که سالها بامیان را در محاصرهی تنگ قرار داده بود و سرانجام گامبهگام پیش آمد و روزهای سهشنبه و چهارشنبهی هفتهی گذشته، ویرانگری خود را به نمایش گذاشت. چنین پیشآمدی بدون بسترسازی قبلی عملاً ناممکن است؛ ولی متأسفانه به صورت خواسته یا ناخواسته بستر این ویرانگری فراهم و اجرا شد. آنچه که اکنون مهم است، روشنسازی چگونهگی وقوع این رویداد و پاسخگویی مسوولان است. مسوولان باید پاسخ قناعتبخش ارایه و راه رویدادهای مشابه را سد کنند.
گام هفتم، آنچه که از جلسهی والی با فعالان مدنی به بیرون درز کرده، بیان دورنمای وضعیت از منظر طالبان، ولی از زبان والی است. اگر این حرف را واقعاً والی گفته باشد، نشانگر پیشقراولبودنش برای طالبان است. طالبان در ماه سنبله اعلام کرد که به بامیان و پنجشیر حمله میکند؛ اما والی گفته که انفجار در بامیان طبیعی است و این ولایت مستثنا از دیگر ولایتها نیست، پس حملاتی در این ولایت نیز صورت میگیرد. (نقل به مضمون).
فرد شمارهیک ولایت با این گفتهی خود عملاً ذهنیتها را آمادهی پذیرش طالبفکری، انفجار و انتحار میکند. پیامد آن دشوار است. در صورت مدیریت درست، وقوع رویدادهای تروریستی عملاً در بامیان ناممکن است، چون تاهنوز نه بستر مناسبی برای افراطیت و سربازگیری افراطیان در این ولایت فراهم بوده و نه از نگاه موقعیت جغرافیایی ورود تروریستان بیرونی در آن ممکن است. اما حرف والی واقعاً نگرانکننده است و چنین بر میآید که ما با موجی از کشتار و ویرانی مواجه خواهیم بود. بامیان روزهای دشواری پیش رو دارد.
ایستادهگی در برابر طالبفکری در میان مردم بامیان وجود دارد. مردم و فعالان مدنی همواره کوشیدهاند تا در برابر چنین طرز دیدی مقابله کنند و جامعهی کثرتگرا، عاری از خشونت، پویا و دانا داشته باشند. از همین رو، بامیانیان همواره در برابر دیدگاههای افراط گرایانه و رویدادهای تروریستی، تجمعات اعتراضی شکل دادهاند؛ اما به دلیل اینکه پس از سال ۲۰۱۴، بنا به دلایلی سرکوب اعتراضها و نادیدهانگاری آن شدت گرفته، موثریت آن تااندازهای رنگ باخته است. از سوی دیگر، دستهایی برای به هم زدن آرامش در بامیان کار میکنند و سناریوهای مختلفی را ساختهاند. یکی از این سناریوها، کار روی تفکر بنیادگرایی و افراطیت و تقویت آن در این ولایت است.