لبخند در دوحه اندوه در غزنی

پیمان
اجلاس بینالافغانی صلح دیروز با حضور نمایندهگانی از جامعه مدنی و رسانهها، چهرههای مطرح سیاسی و طالبان در دوحه قطر آغاز شد. تصاویری که پیش از آغاز این اجلاس منتشر شد، نشان میدهد که هر دو گروه با یکدیگر رفتار صمیمانهای دارند. دو ساعت پیش از آغاز رسمی نشست بینالافغانی قطر، موتر مازدای مملو از مواد انفجاری در مرکز غزنی منفجر شد. بیشتر قربانیان این رویداد کودکان و نوجوانانی بودند که در یک مکتب خصوصی در نزدیکی محل انفجار درس میخواندند.
تصاویری که ساعاتی پس از این رویداد منتشر شد، عمدتاً کودکانی را نمایش میداد که با زخمهای نسبتاً عمیق به شفاخانهها انتقال داده میشدند. آمار زخمیها بر اساس گزارشهای رسانهای، لحظهبهلحظه افزایش یافت. تمام این رویدادها دقیقاً زمانی اتفاق افتاد که شماری از چهرههای سیاسی در دوحه قطر با طالبان مذاکرات صلح را آغاز کرده بودند.
چند روز پیش نیز همزمان با آغاز هفتمین دور گفتوگوهای صلح میان امریکا و طالبان، انفجار شدیدی در کابل ۱۲ کشته و بیش از ۵۰ زخمی برجای گذاشت. حوادثی از ایندست بلافاصله گمانهزنیهای مختلف را در محافل سیاسی افغانستان در پی داشته است. شماری طالبان را به بیعلاقهگی به صلح متهم کردند و برخی نیز انفجارهای هفته گذشته کابل و دیروز غزنی را نشانهای از دو دستهگی در میان طالبان خواندند.
گروه نخست معتقد اند که کشتار غیرنظامیان همزمان با پیشرفتهای کمسابقه صلح، توجیه دیگری جز بیعلاقهگی طالبان به صلح و علاقهمندی این گروه به ادامه کشتار در افغانستان ندارد. گروه دوم اما معتقد اند که حمله اخیر کابل و حمله دیروز غزنی میتواند نشانهای از مخالفهای ذاتالبینی و درونسازمانی طالبان باشد. به باور این گروه، در هفت نشست پیشین میان امریکاییها و طالبان بیتردید بر این نکته تاکید شده که از شدت جنگ باید کاسته شود و انفجارها حین برگزاری این نشستها توقف گردد. این باورمندی تقویت یافته است که جریانهای تندروتر در میان طالبان از یکسو به این مذاکرات خوشبین نیستند و از سوی دیگر تلاش میکنند که علمیاتهای نظامی و حتا انفجارها در مناطقی از افغانستان را شدت بخشند.
این گمانهزنیها در واقع موج تازهای از نگرانیها در مورد آیندهی پسا توافق با طالبان را بالا برده است. سوالهایی چون، آیا پس از هر نوع توافق احتمالی، گروههای تندروتر طالبان از صفوف طالبانی که تن به صلح دادهاند، خارج خواهند شد؟ آیا آنها جبهه جدیدی از نبرد را علیه صلح شکل خواهند داد؟ و یا نه، به گروههای تندروتری مانند داعش و… خواهند پیوست؟
به هر ترتیب هیأت رهبری طالبان به این سوالها باید پاسخ بدهند. طالبان باید ثابت کنند روی تمام شورشیانی که به نام طالب در افغانستان عملاً با حکومت در جنگ هستند، کنترل کافی دارند. در تاریخ معاصر سیاسی افغانستان هرگاه حکومت تازهای شکل گرفته است، بسیاری از سیاستمداران به دنبال منافع متعددی سرگردان شدهاند. عدهای به دنبال کسب جایگاه و موقف سیاسی بودهاند، شماری به خاطر پول و کسب منافع مالی به نبرد علیه حکومتهای تازهتأسیس ادامه دادند و شماری دیگر با باورهای ایدیولوژیکی که داشتهاند با حکومتهای مختلف سر ناساگاری گرفتهاند.
بسیاریها به این باور اند که جنگ جاری در افغانستان با معاهده و یا توافقنامه صلح روی کاغذ میان گروه طالبان، ایالات متحده امریکا و حکومت افغانستان پایان نخواهد یافت و تنها شکل آن تغییر خواهد کرد. به باور آنها، یک توافقنامه صلح روی کاغذ با طالبان به معنای کاهش میزان جنگ است، اما نه قطع جنگ؛ چون گروههای جدید نیابتی نظامی از بدنه طالبان جدا شده و به جنگ در میدانهای نبرد در افغانستان ادامه خواهند داد.
به این ترتیب از آغاز گفتوگوهای صلح تا اکنون تداوم جنگ حتا با وجود امضای یک توافقنامه جامع صلح به یک نگرانی عمده شهروندان نیز بدل شده و این نگرانی در پی انفجارهای اخیر در کابل و غزنی و افزایش نبردها در شمال و غرب افغانستان افزایش یافته است. کاهش و یا توقف نبردها و متوقف شدن انفجارها به ویژه در مناطق غیرنظامی، باورمندی مردم در مورد «اراده واقعی» دو طرف برای رسیدن به صلح را افزایش خواهد داد.
همزمان با خوشوبشهای سیاسیون و طالبان در قطر، شفاخانههای غزنی پر از زخمیهایی است که تا هنوز نمیدانند قربانی چه چیزی شدهاند. اندوه سرتاسر غزنی را فرا گرفته است. در دیگر ولایتهای کشور، چشم مردم به پردههای تلویزیون دوخته شده است تا شاید خبری از توقف دایمی انفجار، جنگ و کشتار در افغانستان به آنها برسد.