کندی و خاموشی مذاکرات؛ قدرتهای منطقه و جهان وارد اقدام شدهاند
حشمتالله ناطق

طبق تفاهمنامهای که میان هیأت طالبان و امریکا در ماه فبروری سال ۲۰۲۰ در دوحه قطر به امضا رسید، گروه طالبان مکلف بود تا پس از آن با هیأت دولت جمهوری اسلامی افغانستان وارد مذاکره شود و با کاهش موج خشونتها، قطع روابط با القاعده، حفظ حقوق شهروندان، بهویژه زنان تا ماه می سال ۲۰۲۱ زمینه خروج نیروهای امریکایی را مساعد سازد. از اینکه اداره دونالد ترمپ به این تفاهمنامه و خروج از ذرهبین کاهش مصارف خاتمه جنگ بیست ساله این کشور و کمک در راستای پیروزی در انتحابات پیش رو نگاه میکرد، کمتر توجهی به ختم جنگ بیست ساله افغانستان و حل مصلحتآمیز آن از طریق مذاکرات رو در رو داشت. این عجله و بیتوجهی غرب باعث دو شکاف بزرگ در این روند شد. یکی عدم تطبیق موارد و مواد توافقنامه و دوم، ایجاد روحیه کاذب فتح و تسلیمی در اذهان سران و سربازان گروه طالبان. هر دو شکاف باعث بلند رفتن موج خشونتها در کشور شد. زیرا ماشین جنگی طالبان به این عقیده شد که آنها موفق به شکست امریکا و ناتو میشود و دولت افغانستان در مقابل آنها هیچ است و میتوان آن را از طریق نظامی سقوط داد. این روحیه نه تنها باعث بلند رفتن موج خشونتها شد، بلکه علاقه و تعهد طالبان را به میز مذاکرات محدود ساخت. طالبان از چنین جایگاهی به مذاکرات میدیدند و به هیچ اصل و قاعده بازی خود را متعهد نمیدانستند. آنان همانند میدان جنگ، در میز مذاکره نیز حرفها و حرکتهای پیروزی خود و شکست دیگران را به نمایش میگذاشتند. این رفتار پیروزمندانه با انتقادهای هیأت دولت جمهوری اسلامی افغانستان و سیاسیون در داخل کشور روبهرو شد.
اما پس از شکست دونالد ترمپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و روی کار آمدن اداره جدید تحت رهبری جو بایدن، این روند به خاموشی سیاسی و تاکتیکی رفت که سبب بلند شدن صدای طرفهای درگیر در ماجرای افغانستان شد. جمهوریت خواستار بازنگری تفاهمنامه و گروه طالبان خواهان حفظ آن شد. اما دیده میشود که صدای جمهوریت تاثیرات خود را داشته و اداره بایدن را به بازنگری این روند وادار ساخته است. از اینکه آقای بایدن یک شخص متعهد به ارزشهای دموکراسی است و اساس دموکراسی را مشوره و نظرخواهی تشکیل میدهد، ایشان با افراد مجرب در این بخش مشورتهای اساسی را آغاز کرده است که تا این جای کار، آن افراد نیز به بازنگری تفاهمنامه دوحه تأکید ورزیدهاند. طالبان با دیدن این وضعیت، در نخست اقدام به سفرهای منطقهای روی آوردند و به کشورهای رقیب امریکا سفر کردند تا به اداره جدید امریکا قابلیت سیاسیشان را نشان دهند. بدون شک این عملکرد ضد منافع امریکا، اداره بایدن را خشمگین ساخته است؛ اما به نظر میرسد که دولت جدید ایالات متحده اظهار این خشم را تا زمان ختم مشورتها با شرکایش در سازمان ناتو، معطل ساخته است. طالبان همزمان با این اقدامات میز مذاکره را ترک کرده و تمام تمرکزشان را در مشورت با کشورهای منطقه و حامیان خود محدود ساختهاند. از سویی هم، براساس گزارشها، این گروه مصروف منسجم ساختن ماشین جنگی خود در صورت اقدام امریکا است. طالبان با سفر به کشورهای منطقه، از جمله ایران، پاکستان و روسیه زمامداران این کشورها را به ارایه نظریات و پیشنهاداتشان در مورد نظم حاکم در افغانستان که حمایت قاطع جامعه جهانی را نیز با خود دارد، ترغیب و حتا بدیلهای آن را نیز پیشنهاد کردهاند. این رفتار طالبان از نظر اکثر تحلیلگران به معنای وابستهگی مطلق این گروه به کشورهای منطقه است. در پهلوی این موارد، بنبست و خاموشی حاکم در میز مذاکرات، روسیه و امریکا را وادار به اقدام در راستای تحرک دوباره این روند کرد؛ اما با شیوههای خاص خودشان. کنت مکنزی، رییس ستاد مشترک ارتش امریکا با قمر جاوید باجوا، رییس ستاد ارتش پاکستان در نوزدهم فبروری ۲۰۲۱ در اسلامآباد دیدار کرد و دقیق در همین تاریخ، ضمیر کابلوف، نماینده ویژه رییس جمهور روسیه برای افغانستان با شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان دیدار داشت. تا هنوز از محتوا و جزئیات این دیدارها چیزی در دست نیست؛ اما نظر به گزارشها، هر سه طرف روی حل معضل افغانستان از طریق مذاکره تأکید ورزیدهاند. امریکا و روسیه، هر دو در تلاش حل معضل افغانستان از طریق گفتگو هستند. اما راه حلها و شیوههای آنان متفاوتتر از هم به شمار میرود. این تداخلها و این راه حلهای تاریک و روشن و یا هم سیاه و سفید، شاید به شکست مذاکرات بینجامد و همچنان بستری برای جنگ خونین جدید و با حامیان جدید را آماده کند که بدون شک مسوول آن گروه طالبان خواهد بود.