موضعگیری جناحی از تریبون روابط عمومی ارگ

فرهاد فریادی
روابط عمومی ارگ مثل روابط عمومی هر سازمان دیگر حکومتی، وظیفهی اطلاعرسانی دارد. روابط عمومیها نامههای خبری نشر میکنند، اطلاعات در اختیار رسانهها میگذارند و برای تقویت وجههی نهادشان تلاش میورزند. کارمندان روابط عمومی ارگ هم که بخشی از مأموران دستگاه بیروکراسی این کشور اند، وظیفه دارند که نامههای خبری ریاست جمهوری را نشر کنند، برای رییسجمهور وقت مصاحبه تنظیم کنند، سخنرانیهای رییسجمهور را مکتوب کرده در وبسایت ارگ بگذارند و برای تقویت وجههی ارگ کالاهای رسانهای تولید کنند. لایحهی وظایف کارمندان و مدیران روابط عمومی ارگ مثل روابط عمومی هر سازمان دیگر، روشن و مشخص است. سخنگو، معاون سخنگو و دیگر مدیران روابط عمومی ارگ همه وظیفهی مشخص دارند. از آنجایی که ارگ دفتر ریاست دولت افغانستان است، تریبون آن وقار و حیثیتی دارد که کارمندان و مدیران روابط عمومی ارگ باید آن را حفظ کنند. وقار این تریبون به دست کارمندان و مدیران روابط عمومی ارگ است.
موضعگیری سیاسی کارمندان و مدیران روابط عمومی ارگ هیچ توجیه حرفهای ندارد. آنان نه عضو کدام حزب سیاسی هستند و نه جناحهای سیاسی را نمایندهگی میکنند. این درست است که در یک جمهوری کثرتگرا که شهروندان همه حق ابراز نظر و رأی دارند، سازمانهای سیاسی آزادانه فعالیت میکنند و هر سازمانی برای به دست آوردن قدرت و ادارهی جامعه و دولت، طرز فکر و برنامهی خود را دارد. در انتخاباتها و سیاست روزمره جناحها علیه همدیگر موضعگیری میکنند و طرز فکر یکدگر را به چالش میکشند. سیاستمداران هم در سیاست روزمره هم دیگر را به چالش میکشند. بسیار طبیعی است که یک سیاستمدار یا یک مقام پیشین حکومتی سیاستهای رییسجمهور یا یک سازمان دولتی را انتقاد کند. اما کارمندان روابط عمومی ارگ، از آنجایی که کارمندان دستگاه بیروکراسی کشور اند، مکلف نیستند که به این انتقادها جواب شخصی و سیاسی بدهند.
موضعگیری جناحی کارمندان روابط عمومی ارگ آنان را در نقش کارمندان یک حزب سیاسی یا یک جناح در میآورد. وظیفهی کارمندان دستگاه بیروکراسی، اجرای لایحهی وظایفشان است نه دفاع جناحی از رییس دولت. رییس دولت از سوی حامیانش در بیرون از حکومت ستایش میشود. این خیلی طبیعی است، اما کارمندان و مدیران روابط عمومی ارگ که وظایف دولتی دارند، به هیچ وجه نباید درگیر سیاست روزمره شوند. با توجه به روابط قدرت در ادارات دولتی، بعید نیست که برخی از بلندپایهگان ارگ از کارمندان و مدیران روابط عمومی این نهاد بخواهند که برای انحراف اذهان عمومی موضع جناحی بگیرند تا جروبحثهای سیاسی در شبکههای اجتماعی داغ شود و توجه اذهان عمومی به سمت دیگر معطوف گردد.
در روزهای اخیر ارگ سخت زیر فشار بود. مردم مناطق هزارهنشین فکر میکردند که حملههای طالبان به تاسیسات دولتی در دهکدههای آنان نه ناشی از ضعف نظامی دولت، بلکه همدستی یک عده در درون حکومت برای پاکسازی قومی بود. این برداشت عامیانه است و روشن است که واقعیت ندارد ولی همین برداشت سبب شد که شمار زیادی از مردم غرب کابل کنار در ارگ بیایند و از رییس دولت بخواهند که به جاغوری و مالستان نیرو بفرستد. البته این برداشت تنها در سطح مردم عام نبود، سرور دانش معاون ریاست جمهوری هم چندی پیش گفت که نیروهای امنیتی برخی از مناطق ارزگان را به حال خود رها کردند و پروای حملهی طالبان به آن مناطق را نکردند. این اظهار نظرهای سیاسی هم سبب شد که جامعهی شیعهمذهب در مورد ارگ بسیار حساس شود. درک این واقعیت بسیار دشوار شد که ارگ در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو نامزد دارد، اشرف غنی کاندیدا است و ایشان به رای هزارهها بیشتر از دور قبل نیاز دارد. به همین دلیل است که او به بامیان و دایکندی سفر کرد و به مردم آن ولایات وعده داد که مناطق مرکزی را که شبیه یک زندان جغرافیایی است، به دیگر مناطق کشور از طریق جاده وصل میکند. اما باور عموم در میان جامعهی شیعهمذهب افغانستان این بود که حلقاتی در ارگ در تبانی با طالبان عمداً ناامنی را به مناطق هزارهنشین میبرند. حتا برخی از تحصیلکردهگان هزاره بیعدالتیهای تاریخی را با حملههای چریکی طالبان به مناطق هزارهنشین ربط میدادند و آن را تداوم گذشته میخواندند. تبعیض علیه هزارهها در نهادهای دولتی یک واقعیت است. این تبعیض هم از گذشته به میراث مانده است. اما برخی از تحصیل کردهگان بین این تبعیض و حملههای چریکی به مناطق هزارهنشین ربط برقرار میکنند. این وضعیت فشار جدی و مضاعف بر ارگ اعمال کرده بود.
شاید برخی از بلندپایهگان ارگ به این نتیجه رسیدند که بهتر است توجه اذهان عمومی را به یک سمت دیگر معطوف کنند. حتماً برخی از کارمندان و مدیران روابط عمومی ارگ هم ناخواسته به سمت موضعگیریهای جناحی کشیده شدند. ولی بیروکراتهای مسوول باید تسلیم خواستهای غیر قانونی و غیر اصولی مدیرانشان نشوند.