صلح یا امارت مشارکتی؟
فردوس کاوش

به نظر میرسد که محمداشرف غنی خودش را برای کاهش شدید نیروهای امریکایی در افغانستان آماده میکند. گزارشهای اخیر نشان میدهد که گفتوگوهای طالبان و امریکا در قطر آن طوری که انتظار میرفت، پیشرفتی نداشته است. در چنین وضعیتی اگر هدف اصلی واشنگتن کاهش شدید نیروهای امریکایی در افغانستان باشد، به این هدف در تفاهم با حکومت نیز میتواند برسد. ظاهراً هدف واشنگتن این است که کاهش نیروهای امریکایی باید روند حل سیاسی جنگ افغانستان را کلید بزند و زمینهساز گفتوگوهای طالبان با حکومت و دیگر نیروهای سیاسی شود؛ ولی چنین مینماید که طالبان آمادهی حل سیاسی جنگ نیستند. به نظر میرسد که طالبان به دلایل ایدیولوژیک فکر میکنند که در صورت کاهش شدید شمار نیروهای امریکایی، قادر به تسخیر سراسر افغانستان و تطمیع برخی از چهرههای سیاسی هستند. به نظر میآید که آنان نمیخواهند در مذاکره با امریکا امتیاز جدی بدهند.
تصور طالبان به احتمال زیاد این است که جنگجویان این گروه ناتو را شکست دادهاند، نیروهای امنیتی افغانستان برای نفس کشیدن هم وابسته به حضور فزیکی نیروهای امریکاییاند و در صورتی که این حضور به پایان برسد یا به شدت کاهش یابد، قادر اند سراسر افغانستان را تسخیر کنند و در نهایت حمایت شماری از چهرههای سیاسی را هم به دست بیاورند. گروه طالبان از سخنان سیاستمداران امریکایی از جمله نامزدان حزب دموکرات این کشور اینطور نتیجه گرفته است که ایالات متحده نیروهایش را حتا اگر از جانب این گروه امتیازی هم دریافت نکند، بیرون میکند. به نظر میرسد که طالبان بیشتر وقتکشی میکنند و تلاش دارند یک جدول زمانی خروج را بر جانب امریکا تحمیل کنند، بدون اینکه امتیازی بدهند. از طالبان خواسته شده بود که در بدل اعلام جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی، به آتشبس سراسری، مبارزه با جهادیسم جهانی و گفتوگوهای داخلی/گفتوگو با حکومت و نیروهای سیاسی، روی آیندهی سیاسی افغانستان تن دهند؛ اما به نظر میرسد که آنها علاقهای به این مسایل ندارند.
جزییات گفتوگوهای امریکا و طالبان تا هنوز بیرون نشده است، ولی بعید نیست که طالبان برای ایالات متحده وعده داده باشند که از صف جهادیسم جهانی خارج میشوند و با آن مبارزه میکنند. علمبردار جهادیسم جهانی در حال حاضر القاعده است. طالبان با گروه داعش در حال جنگ است و سوالی در مورد آن وجود ندارد، اما القاعده از سال ۱۹۹۶ تا حال متحد گروه طالبان بوده است. بعید نیست که مذاکرهکنندهگان طالبان به ایالات متحده وعده داده باشند که القاعده را از صف خود بیرون میکنند و به رابطهی خود با آن پایان میدهند. برخی مدعیاند که طالبان به امریکاییها گفتهاند که آنان وعدهی علنی برای مبارزه با القاعده و جدایی از آن نمیدهند، ولی به صورت اعلام ناشده رابطهی خود را با القاعده قطع میکنند. یک نظر این است که رهبری طالبان مثل سالهای تسلط این گروه بر افغانستان، ایدیولوژیک است و حتا به صورت اعلام ناشده هم روابط خود را با القاعده قطع نمیکند و جهادیستهای خارجی را از صفوف خود نمیراند، اما برخی دیگر به این عقیدهاند که طالبان سابقهی توافقات پنهانی با برخی از جهتها دارند و بعید نیست که در پی یک توافق پنهانی با ایالات متحده نیز باشند.
یکی از نمونههای توافق پنهانی طالبان با جهتهای خارجی «فرار» هواپیمای روسی از فرودگاه قندهار بود. در سال ۱۹۹۵ یک هواپیمای روسی در قندهار که آن زمان در تسلط طالبان بود، مجبور به نشست شد. طالبان در آن زمان اعلام کردند که این هواپیما پول و امکانات دیگر به کابل انتقال میداد. طالبان در آن زمان خواستار وضاحت از روسیه بودند، ولی مدتی بعد اعلام کردند که عملهی آن هواپیما به بهانهی ترمیم طیاره را فعال کردند و فرار را به قرار ترجیح دادند. این روایت را حتا در آن زمان هم هیچ کسی نپذیرفت. همه به این باور اند که طالبان در آن زمان با روسها به صورت پنهانی توافق کردند و زمینهی «فرار» هواپیما را مساعد ساختند. یک عده به این باور اند که حتا «فرار» اسماعیل خان از زندان سرپوزهی قندهار در سال ۱۹۹۹ نیز محصول یک معاملهی پنهانی طالبان با یک جهت خارجی بوده است. گفته میشود که طالبان در سال آخر حکومتشان با ایران هم به تفاهم پنهانی دست یافته بودند که براساس آن طالبان به نیروهای جهادیست سنی اجازه نمیدادند که در مناطق سنینشین ایران عملیات کند و در مقابل ایرانیها هم برای این گروه در مناطق مرزی مشکل ایجاد نمیکرد. حتا گفته میشود که اعضای خردرتبهی القاعده در زمان طالبان وقتی میخواستند از افغانستان به کشورهای خودشان بروند و دوباره برگردند، از قلمرو ایران استفاده میکردند. حتماً همین رفتوآمدها سبب شده بود که برخی از اعضای القاعده شبکههای حامی برای خود در مناطق سنینشین ایران درست کنند و پس از سقوط طالبان به آن پناه ببرند.
با توجه به سابقهی توافقات پنهانی طالبان با جهتهای خارجی، تصور یک عده این است که احتمالاً شورای کویته به ایالات متحده وعده خواهد داد که از القاعده جدا میشود، اعضای این سازمان را از صفوف خود میراند و رابطهی خود را با آن قطع میکند، اما به صورت اعلام ناشده و پنهانی، نه اعلام شده و آشکار. به نظر میآید که طالبان با استخبارات قدرتهای منطقهای هم در تماس است و به صورت غیرعلنی به نگرانیهای امنیتی آنان پاسخ میدهد. ولی هیچ نشانهای دال بر این نیست که طالبان آمادهی یک توافق سیاسی با حکومت و دیگر نیروهای سیاسی افغانستان باشند. آنان به احتمال زیاد به این باور اند که رسالتشان تسخیر سراسر افغانستان و احیای امارت است. حتماً این گروه در نظر دارد که این بار امارتش اندکی مشارکتی باشد و به برخی از سیاسیون پیشنهاد دهد که در صورت «بیعت» شریک تضمین شدهی امارت باشند. مراجعهی مکرر برخی از سیاستمداران به دفتر طالبان در قطر، آنان را به این باور رسانده است که این سیاسون در صورت خروج امریکا در کنار آنان قرار میگیرند. طالبان شاید به این عقیده هم باشند که پس از امضای سند پایان جنگ این گروه با امریکا، سلسلهای از تسلیمی قطعات اردو و نیروهای امینتی به طالبها آغاز شود. حکومت ناگزیر است که خودش را برای کاهش شدید نیروهای امریکایی عیار کند و مثل حکومت داکتر نجیب در سال ۱۹۸۹، آمادهگی نبرد مستقلانه را داشته باشد. اگر تمام نیروهای سیاسی متحد باشند، باز هم افغانستان در موقعیت مناسب قرار خواهد گرفت. تاریخ نشان داده است که در صورت دوام کمکهای مالی خارجی، حکومت در کابل سقوط نمیکند.