رنسانس پشتون

سال گذشته نشستی در مورد اصلاح نظام حقوقی و اداری مناطق قبیلهنشین در یکی از هوتلهای پشاور برگزار شده بود. فرماندار ایالت خیبرپختونخواه هم در این نشست حضور داشت. بیشتر کسانی که به این نشست دعوت شده بودند، ملکهای مناطق قبیلهنشین بودند، نه جوانان اصلاحطلب آن مناطق. شماری از جوانان اصلاحطلب مناطق قبایلی مثل مهمانان ناخوانده در جریان نشست وارد تالار شدند و به سخنان ملکهایی که در مخالفت با اصلاح نظام حقوقی و اداری مناطق قبیلهنشین حرف میزدند، ایراد گرفتند. جوانان اصلاحطلب از طرح ادغام مناطق قبیلهنشین در ایالت خیبرپختونخواه حمایت کردند. نشست به تنش کشیده شد. فرماندار خیبرپختونخواه بدون این که چیزی بگوید، تالار را ترک کرد و نشست بدون نتیجهگیری مشخص به پایان رسید.
در آن زمان بسیاری از خبرهگان و کارشناسان هشدار دادند که تأخیر بیشتر در اصلاح نظام حقوقی و اداری مناطق قبیلهنشین، جوانان آن مناطق را سرخورده میکند و حوادث ناگوار میآفریند. بعد احزاب سیاسی در حمایت از اصلاحات در مناطق قبیلهنشین، مارشها، نشستهای اعتراضی و جرگههای بزرگی برگزار کردند. اصلاح نظام حقوقی و اداری مناطق قبیلهنشین مورد پذیرش حکومت نوازشریف قرار گرفته بود و آقای سرتاجعزیز، مشاور ارشد او اعلام کرده بود که حکومت از ادغام مناطق قبایلی در ایالت خیبرپختونخواه حمایت میکند. نمایندهگان مناطق قبیلهنشین در پارلمان ملی پاکستان، احزاب سیاسی، نهادهای جامعهی مدنی و جوانان همه یکصدا از اصلاحات در مناطق قبیلهنشین حمایت کردند. همه برای مردم مناطق قبیلهنشین حقوق برابر با دیگر شهروندان پاکستانی میخواستند. حمایت جمعی از گسترش حاکمیت قانون اساسی پاکستان به مناطق قبیلهنشین شکل گرفت، اما حکومت طرح اصلاحات در مناطق قبیلهنشین را از روی میز برداشت. اصلاح نظام حقوقی و اداری مناطق قبیلهنشین جنبهی عملی نگرفت و همه مأیوس شدند. در چنین وضعیتی مردم مناطق قبیلهنشین تصمیم گرفتند که برای رسیدن به خواستهای قانونی و مشروعشان راه دیگری را امتحان کنند. به همین دلیل بود که موج اعتراضی جوانان اصلاحطلب مناطق قبایلی راه افتاد.
کسی به صدای جنبش «حفاظت از پشتون« که برای نخستین بار در اسلامآباد راهپیمایی کردند، گوش نداد. موج اعتراضیای که منظور پشتین راه انداخت، با استقبال گستردهی جوانان مناطق قبیلهنشین، خیبرپختونخواه و پشتونهای بلوچستان مواجه شد. حتا برگزارکنندهگان راهپیمایی «حفاظت از پشتون» هم انتظار نداشتند که موجهای مردمی به استقبال آنان بیاید. نحوهی سازماندهی راهپیمایی هم بسیار عالی و تحسینبرانگیز بود. نظم راهپیمایی و استقبال مردمی از آن سبب شد که احزاب سیاسی پاکستان هم از خواستهای معترضان حمایت کنند. رهبران سیاسی شناخته شدهی پاکستان هم به محل راهپیمایی رفتند و حمایتشان را از خواستهای معترضان اعلام کردند.
موج اعتراضی جوانان مناطق قبیلهنشین از همان آغاز خواستهای پراگماتیک و ساده داشت. آنان خواستار ماینروبی از مناطق قبیلهنشین، ردیابی مفقودالاثرها و توزیع کارتهای شهروندی/ تذکره به مردم مناطق قبیلهنشین بودند. پشتونها به ویژه مردم مناطق قبیلهنشین، دههها است که احساس میکنند با آنان مثل شهروندان درجه دوم برخورد میشود. آنان احساس میکنند که مورد تبعیض قرار میگیرند. به همین دلیل است که از جنبش اعتراضی جوانان اصلاحطلب مناطق قبیلهنشین استقبال پر شور شد. حتا منظور پشتین هم انتظار نداشت که موجی از جوانان پشتون از مناطق مختلف به استقبالش بیایند و از داعیهاش حمایت کنند. رسانههای اصلی و عمدهی پاکستان که نخواستند راهپیمایی اسلامآباد جنبش حفاظت از پشتون را پوشش دهند، کم کم سعی کردند که به اعضای آن وقت بدهند تا سخنانشان را بیان کند.
پس از راهپیمایی اسلامآباد جنبش حفاظت از پشتون راهپیماییهایی در مناطق قبایلی، خیبرپختونخواه و مناطق پشتوننشین بلوچستان برگزار کرد. بسیاریها در پاکستان فکر میکردند که به دلیل بیتجربهگی رهبران جنبش حفاظت از پشتون، راهپیماییهای آنان به خشونت کشیده میشود. جالبتر از آن این بود که احزاب ملیگرای پشتون پاکستان که خود را نمایندهی انحصاری هویتطلبی و حقخواهی پشتونها میدانند، از جنبش حفاظت از پشتون احساس خطر کردند. این احزاب جنبش حفاظت از پشتون را رقیب خود تشخیص دادند و به اعضایشان توصیه کردند که از راهپیماییهای آن دور باشند. اما پشتونها از جنبش حفاظت از پشتون حمایت کردند. آنان دیدند که این جنبش خواستهایشان را فریاد میزند.
به نظر میرسد که این جنبش، سرآغاز رنسانس پشتون است. جوانان پشتون میخواهند که رابطهی خودشان را با دولت پاکستان بازتعریف کنند و دولت را به امضای یک قرارداد اجتماعی جدید با پشتونها وادارند. علاوه بر این ما شاهد تغییر رهبری در جامعهی پشتون هستیم. برای اولین بار است که جوانانی مثل منظور پشتین، ملکها و ملاها را که رهبری سنتی پشتونها را به دست داشتند، به حاشیه راندهاند. برای اولین بار است که پشتونهای مناطق قبیلهنشین نه به حرف یک ملا و ملک، بلکه به فراخوان چند جوانی که هیچ پیوندی با ملکی، خانی و ملایی ندارند، بسیج میشوند و از داعیهی آنان حمایت میکنند. مدت طولانی است که پشتونهای مناطق قبایلی از وضعیت کنونی حقوقیشان رنج میبرند. شبهنظامیها هم مشکل دیگر آنان است. آنان دیگر به چیزی کمتر از گسترش حاکمیت قانون اساسی پاکستان به مناطقشان راضی نیستند. آنان میخواهند حقوق برابر با دیگر شهروندان پاکستان داشته باشند.
جنبش حفاظت از پشتون، درد مناطق قبایلی را با صدای رسا فریاد میزند. صدای آنان باید شنیده شود. احزاب سیاسی نباید این جنبش را رقیب خود بدانند. احزاب سیاسی پاکستان باید به این جنبش بپیوندند و از خواستهای مشروع و قانونی آنان دفاع کنند. رهبران شناخته شدهی احزاب سیاسی پاکستان باید تجربهی خود را در اختیار رهبری جوان جنبش حفاظت از پشتون قرار دهند تا این جنبش به انحراف کشانده نشود. طرفداران جنبش حفاظت از پشتون از حکومت ناراض اند. آنان تصور میکنند که حکومت به خواستهای قانونیشان گوش نمیدهد. آنان فکر میکنند که ارادهی سیاسی در حکومت برای پذیرفتن خواستهایشان وجود ندارد. جوانان طرفدار جنبش حفاظت از پشتون سرخوردهاند. به همین دلیل گفته میتوانیم که احتمال به خشونت کشیده شدن این جنبش صفر نیست. هر اتفاق ناگوار مثل یک قتل میتواند به خشونت دامن بزند. اینجا است که احزاب سیاسی پاکستان میتوانند نقش ایفا کنند و با حمایت از خواستهای آنان، از خشن شدن این جنبش جلوگیری کنند.
نکتهی دیگری که قدرتمندان پاکستان باید در نظر داشته باشند این است که استعمال زور برای سرکوب جنبش حفاظت از پشتون بسیار خطرناک است. هر نوع استعمال نیرو برای سرکوب، این جنبش خشونتپرهیز را به یک موج خشن یاغی بدل میکند. سیاستمداران تازهکار هم باید متوجه برخورد خود با این جنبش باشند. سیاستمداران تازهکار نباید جنبش حفاظت از پشتون و رهبران آن را خاین به پاکستان و جاسوس دولتهای خصم بخوانند. راهپیماییهای جنبش حفاظت از پشتون باید تحمل شود، به آنان باید اجازه داده شود که در هر جایی که خودشان میخواهند تجمع اعتراضی برپا کنند. کسی حق ندارد حرکتهای اعتراضی جنبش حفاظت از پشتون را سبوتاژ کند. صدای آنان باید شنیده شود. تمام خواستهای جنبش حفاظت از پشتون، قانونی و مشروع است. آنان حتا یک خواست غیرقانونی هم ندارند.
۱۵ سال است که دولت پاکستان با طالبان پاکستانی میجنگد. برنده شدن در این جنگ زمانی ممکن است که حکومت حمایت مردم مناطق قبیلهنشین را با خود داشته باشد. دولت پاکستان به جای نادیدهگرفتن پشتونهای معترض باید آنان را به آغوش بگیرد و خواستهایشان را بپذیرد.