حمله پاکستان به «حیاط خلوت» خودش
مانی

ارتش پاکستان بر بخشهایی از ولایات خوست و کنر حمله هوایی کرده است. در این حمله تعداد زیادی از افراد ملکی به شمول کودکان کشته و زخمی شدهاند. هنوز حکومت پاکستان دلیل حمله هوایی مرگبار خویش بر قلمرو افغانستان را اعلام نکرده است؛ اما احتمالاً حمله در پاسخ به حملات روزهای اخیر گروه طالبان پاکستانی بالای بعضی از نظامیان پاکستان صورت گرفته باشد. حمله بر روستاهایی که مهاجران وزیرستانی زندهگی میکنند، انجام شده است. اما واقعیت این است که پاکستان فکر میکند رژیم حاکم بر کابل از گروه طالبان پاکستانی حمایت میکند و برای همین با حمله هوایی بر قلمرو افغانستان به رژیم کابل هشدار فرستاده است. این نخستین حمله آشکار پاکستان بر قلمرو افغانستان نیست. پاکستان طی ۷۵ سال عمر خویش، توسط گروه نیابتیاش حملات زیادی را در خاک افغانستان انجام داده است. رابطه کابل و اسلامآباد طی ۷۵ سال عمر پاکستان، همیشه پرتنش و همراه با درگیریهای لفظی و جنگهای نیابتی خونین و مرگبار بوده است.
گروه طالبان هنوز گرفتار توهم پیروزی و فتح است. این گروه طی هشت ماه حاکمیت خویش با مردم افغانستان و همسایهها در جنگ و درگیری بوده است. آنها آنقدر از نشئه پیروزی و فتح مست هستند که حتا پیش پای خویش را هم دیده نمیتوانند. تصور میکنند، نه تنها مردم افغانستان که دیگر ملل جهان هم از آنان تبعیت خواهند کرد. برای همین، با بیاعتنایی و از سرنادانی مطلق، هرچه بر زبانشان میآید، میگویند و هرچه دلشان میخواهند، انجام میدهند. آنها در هفتههای اخیر پیروزی خویش، به تاجیکستان، همسایه خوب و بیضرر افغانستان، هشدار فرستادند. حدود ۱۰ هزار تن از افراد مسلح طالبان به تخار و بدخشان فرستاده شدهاند تا در صورت لزوم برای جنگ با تاجیکستان از آنها استفاده شود. ملیشههای گروه طالبان با مرزبانان ایرانی نیز درگیر شدند که سپس سخنگویان تهران و رژیم کابل آن را یک سوءتفاهم اعلام کردند. به همین ترتیب، افراد طالبان با مرزبانان پاکستانی در تورخم و مرزبانان ترکمنستان نیز چندین بار درگیر شدهاند. دلیل همه این تنشهای لفظی و درگیریهای مسلحانه، آشنا نبودن طالبان با زبان دولتداری و حکومتداری و دیپلماسی است. و اینکه هر فرد از گروه طالبان خودش را دولت، حکومت، قانون و قاضی فکر میکند و در اقدامات نظامی از ایدههای خودش تبعیت و پیروی مینماید.
در حادثه ولایات خوست و کنر، در مقام یادآوری، دو موضوع مهمتر از بقیه موضوعات است. همانطور که در بالا آمد، احتمالاً دلیل حمله هوایی به ولایات خوست و کنر که در آنجا مهاجران وزیرستانی زندهگی میکنند، تلافی یا جبران حملات اخیر در پاکستان بوده باشد. اما ریشه مشکلات و حوادث این چنینی در پاکستان و افغانستان نبوده و نیست. پاکستان و هیچ کشور دیگری نمیتواند از نگهداری مار برای گزیدن همسایه خویش استفاده کند. طالبان یک گروه بنیادگرا است و این گروه به پاکستان هم به چشم کشور اسلامی نگاه نمیکند. طالبان پاکستانی نیز خواستار برقراری «امارت اسلامی» هستند و برای رسیدن به آن از مسیری میروند که طالبان افغانستان رفتهاند. مسیری که طالبان افغانستان طی کردند، خونین و مرگبار بوده است. آنان هزاران انسان افغانستانی را تا زمان پیروزیشان به خاکوخون کشیدند. گروه طالبان پاکستانی نیز با استفاده از روشهایی چون حملات چریکی، بمبگذاریها و حملات انتحاری، دولت پاکستان را به چالش میکشد که در این بازی خونین نیز قربانی اصلی مردم ملکی پاکستان بودند/خواهند بود. بنابراین، پایان حملات انتحاری و یا حملات دیگر بالای مردم ملکی و نظامیان پاکستانی با قطع رابطه ارتش و حکومت پاکستان با گروه طالبان افغانستان ممکن است. در غیر آن، این مار هفت سر، گاهوناگاه به مردم و ارتش پاکستان نیز نیش خواهد زد.
موضوع دوم، رابطه طالبان افغانستان پس از پیروزی با پاکستان (حامی اصلیشان) است. طالب نمیتواند اکتوادای نیروهای مستقل و رهاییبخش را دربیاورد. گروه طالبان افغانستان مدام در مشت ارتش پاکستان بوده و به عنوان نیروی نیابتی این کشور طی سالها در افغانستان جنگیده است. طی هشت ماه حاکمیت گروه طالبان، دولت پاکستان به اندازه وزیر خارجه طالبان برای این گروه لابیگری کرده است تا دولتهای قانونی جهان آن را به رسمیت بشناسند. اسلامآباد در زمینه دولتداری و حکومتداری و برقراری رابطه با مردم نیز برای طالبان مشوره میدهد و کمکهایی را نیز فراهم آورده است. پاکستان به پاس این همه لابیگری و کمک، از گروه طالبان تقاضا و انتظار تبعیت از اسلامآباد را دارد. بنابراین، گروه طالبان ممکن است در مقابل مطبوعات به خاطر کنترل اذهان عامه در افغانستان، واکنش کلامی داشته باشد؛ اما از لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی قادر نیست بر پاکستان و یا کشور دیگری فشار وارد کند. واکنش سخنگویان این گروه به این حمله، همچون تف سربالا است. طالب نیرویی برای دیپلماسی و در کل برای دولتداری و حکومتداری مدرن نیست. برای همین به اتفاقات و رویدادهای پیرامونی خود با خشم و خشونت پاسخ میدهد که همیشه زیانش را «خودیها» دیدهاند.