«موشکپرانی حماس، خشونت اسراییل را توجیه نمیکند»
روز یکشنبه حملات جتهای جنگندهی اسراییلی به نوار غزه برای دومین روز پیاپی در پاسخ به پرتاب موشک و راکت از غزه به جنوب اسراییل ادامه پیدا کرد. حماس تعداد کشتهها را بیش از ۲۷۰ نفر و زخمیها را بیش از ۷۰۰ نفر اعلام کرد( البته در روز دو شنبه).
شورای امنیت در پایان جلسهی اضطراری خود خواستار توقف فوری خشونت در غزه شد. اما اسراییل اعلام کرد تا زمانی که حماس به پرتاب موشک و راکت ادامه بدهد، حملات جنگندههای این کشور هم ادامه خواهد یافت.
پرتاب راکت پیکارجویان حماس چند کشته و بیش از ۱۰۰ مجروح در میان اسراییلیها به جای گذاشت.
حملات روز شنبه جنگندههای اسراییلی، مرگبارترین روز را برای فلسطینیها طی دو دهه با بیش از ۲۲۰ کشته و صدها زخمی به وجود آورد.
برای بررسی و تحلیل وقایع این رویداد با آقای دکتر منصور فرهنگ، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در نیویارک گفتگو کردم.
در حالی که تلاشهای صلح در جریان بود و اسراییل سه گذرگاه را برای ورود کاروانهای امدادرسانی به نوار غزه باز کرده بود، جنبش اسلامگرای حماس آتشبس ششماههی نانوشته را با پرتاب موشک و راکت به سوی اسراییل قطع کرد. جنگندههای اسراییلی هم در پاسخ دست به حمله زدند و تلفات سنگین به ویژه به نیروهای پولیس و شبهنظامیان حماس و البته غیر نظامیان وارد شد. حالا حماس از انتقام سخت صحبت میکند و اسراییل از ادامهی حملات. شما اوضاع منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما برای اینکه بتوانیم تحلیلی راجع به حملهی جدید به نوار غزه داشته باشیم، این امر بسیار مهم است که نوار غزه بعد از خروج نیروهای اسراییل، عملا به صورت بزرگترین زندان دنیا درآمده است.
بدین شکل که تمامی مرزهای سرزمین یک و نیم میلیون انسانی که در آنجا زندگی میکنند، به وسیلهی اسراییل کنترول میشود. یعنی هم از طرف دریا و هم مرزهای با اسراییل و مرز با مصر محاصره شده است.
بیکاری در این منطقه ۴۵ درصد است و نگرانیها و ناراحتیهایی که مردم در آن زندگی میکنند به حدی است که آن قدر ناامیدی گسترش پیدا کرده است که تندروترین و رادیکالترین عناصر میتوانند مردم را به شورش و مقاومت دربیاورند.
بنابراین مسالهی اساسی که در آنجا وجود دارد، مسالهای است که ۴۱ سال از آن میگذرد: «اشغال سرزمینهای فلسطینی» که به خشونت متقابل کشیده شده است.
بدون تردید، خشونت فلسطینیها علیه مردم بیگناه اسراییل همیشه مورد انتقاد و محکومیت طرفداران حقوق بشر بوده است. ولی وقتی ما این را با خشونت وسیع اسراییل علیه مردم فلسطین و خصوصا نوار غزه مقایسه میکنیم، هیچ تناسبی بین اینها وجود ندارد.
یعنی عکسالعمل اسراییل، خیلی خیلی فراتر از تناسبی است که حقوق بینالملل یا اقدام و موشکپراکنیهای فلسطینی بتواند آن را توجیه کند.
امروز در منطقه سر و صدا زیاد میکنند و اعراب دور هم جمع میشوند. ولی واقعیت امر این است که تناسب قدرت در منطقه طوری است که اسراییل از جهت نظامی، تفوقی بر مجموعه اعراب دارد. از جهت بینالمللی با اتحادیه اروپا و امریکا روابط نزدیک دارد و چهرهی اعراب، فلسطینیها و مسلمانها به خاطر فاجعهی ۱۱ سپتامبر در دنیای غرب به شکلی درآمده است که حتا احساس همدردی با مردم فلسطین خیلی کمتر از گذشته شده است.
تا زمانی که این وضع و این عدم تناسب قدرت در آنجا ادامه دارد، بسیار بعید است که ما بتوانیم راه حل مسالمتجویانهای برای این ماجرا داشته باشیم.
کشورهای مختلف جهان ۲۴ ساعت بعد از حملات جنگندههای اسراییل، واکنش نشان دادند و اغلب این حملات را محکوم کردند. اتحادیهی عرب یکشنبه در قاهره تشکیل جلسه داد و عمرو موسی دبیر کل این اتحادیه گفته است این تنها آغاز حملات اسراییلیها است. سخنگوی کاخ سفید آقای گوردون جاندرو، گروه اسلامگرای حماس را مسوول خشونتهای اخیر دانسته است و اتحادیه اروپا که ریاست دورهای آن با فرانسه است، ضمن محکوم کردن حملات اسراییل، گفته است مساله غزه از راه نظامی حل نمیشود. به نظر شما آیا این قضیه راه حلی دارد؟
هیچ راه حل نظامی برای اختلاف بین اسراییل و فلسطینیها وجود ندارد. ولی در عین حال دولت اسراییل هم هیچ نوع راه حل مسالمتجویانهای را که بتواند برای فلسطینیها یک کشور مستقلی ایجاد کند، نمیپذیرد.
امروز در کرانههای غربی رود اردن بیش از ۵۰۰ هزار اسراییلی سکنی گزیدهاند. جادههایی که این شهرکها را به هم مرتبط میکند، به هیچ وجه برای فلسطینیها قابل دسترسی نیست و بیش از ۶۰۰ پایگاه نظامی برای جدا کردن شهرها و جادههای فلسطینیها از همدیگر وجود دارد.
در چنین ماجرایی چگونه میتوان انتظار داشت مردم امیدی به راه حل مسالمتآمیز برای این مساله داشته باشند و تنها راه این ماجرا این است که اگر کشورهای عرب میتوانستند از نظر قدرت در برابر اسراییل مقاومتی یا جسارتی نشان دهند، شاید فشارهای بینالمللی میتوانست اسراییل را وادار کند که در برابر فلسطینیها نرمش نشان بدهد.
ولی متاسفانه همهی کشورهای عربی روابط بسیار تنگاتنگی با امریکا دارند و این تظاهرات زودگذر هم هیچ تاثیری روی واقعیتها و رنج مردم فلسطین ندارد.
این امید فقط این است که دولت جدید امریکا و باراک اوباما، بر مبنای گذشتههای خودش بخواهد یک نقش فعالتر و یک میانجی نسبتا بیطرفتری بین اینها باشد. این تنها امیدی است که در ماهها و سال آینده وجود دارد که نقش امریکا به عنوان میانجی بین فلسطینیها واسراییلیها، یک نقش سازندهتری باشد و دنبالهروی بیچون و چرا از اسراییل نباشد.
از سوی دیگر تحلیلگران فرانسوی، گفتهاند که اهداف حماس از نظر تبلیغاتی طی حملات هوایی اسراییل تامین میشود. حماس که تا چندی پیش کودتاچی توصیف میشد، اکنون از سوی همهی فلسطینیها و تودههای عرب مورد پشتیبانی قرار گرفته است. نظر شما چیست؟
تنها کشوری که از نظر تبلیغاتی شاید بیش از هر گروه دیگری از این فجایع بهرهمند بشود، ایران است. برای اینکه ایران میتواند از نظر مادی و انسانی، کمکهایی به حماس از طریق سازمان ملل متحد بکند.
۸۰ درصد از مردم نوار غزه برای تغذیه خود نیاز به کمکهای خارجی دارند. از یک سو ایران با فرستادن دوا و غذا و پوشاک به فلسطینیها، نوعی حمایتهایی در آنجا ایجاد میکند و تبلیغات وسیع ضد اسراییلی ایران از همه کشورهای عربی فراتر میرود.
به همین دلیل هم است که امروز بین تودههای عرب، احمدینژاد یکی از مقبولترین سیاستمداران خاورمیانه است. نه به این دلیل که احمدینژاد مرهمی برای زخم این انسانها پیدا کرده است یا توانایی جلوگیری از اجحاف و ظلم به آنها را دارد، بلکه به این دلیل که حداقل درد دل تودههای مردم عرب را بیان میکند و از آن سو استفاده تبلیغاتی میکند.
این ماجرا، این بمباران و حملهی جدیدی که به نوار غزه شده است، برای ایران وسیله تبلیغاتی و ابزار گسترش تبلیغات ضد اسراییلی درست میکند و باز هم در این بازار روانشناسی سیاسی منطقه، ایران به عنوان مدافع و سخنگوی مردم محروم فلسطین در میآید. ولی آیا پیامد عملی و تغییری در واقعیتها دارد؟ به هیچ وجه.