نیم قرن تقلا برای استقرار نظم جمهوری در افغانستان
یما هوتک، نویسنده و پژوهشگر

تهاجم و لشکرکشی اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان باعث گردید تا اکثر کشورهای اسلامی روابط دیپلماتیکشان را با افغانستان قطع کنند، راههای ترانزیت به روی افغانستان بسته شد. تجارت افغانستان به رکود مواجه گردید، اختلافات درونحزبی بین اعضای حزب دموکراتیک، یعنی خلق و پرچم به اوج رسید و کودتاهای درونحزبی و نیز کودتاهای سیاسی آغاز شد. جنگ داخلی آغاز و جبهات متعدد جنگی علیه دولت در اکثر نقاط افغانستان به فعالیتهای نظامی آغاز کردند که همه این عوامل به بیثباتی و تداوم نیافتن حکومت انجامید.
سرانجام داکتر نجیبالله مشی مصالحهی ملی را اعلان و در صدد آشتی ملی و تحکیم سیاسی دست به تلاشهای سیاسی زد که مخالفان نظام آن را نپذیرفتند و بالاخره حکومت داکتر نجیب مطابق تعهدات سازمان ملل، از قدرت کنار رفت.
پروسهی صلح و آشتی ملی یا پروسه بینن سیوان به ناکامی مواجه شد، گروههای مسلح بدون همآهنگی از احزاب مختلف جهادی داخل شهر کابل شدند و پروسه ملل متحد مختل شد، جنگهای داخلی و تنظیمی در داخل شهر کابل با تلفات انسانی پایتخت افغانستان را مخروبه ساخت.
صدها هزار انسان شهید شدند، بیثباتی و بحران شدید سیاسی کشور را فرا گرفت. در ولایتها جنگهای تنظیمی آغاز گردید و حکومت استاد ربانی بعد از پنج سال توسط طالبان سقوط کرد.
طالبان بعد از تصرف کابل در صدد حاکمیت سراسری در افغانستان شدند که با مشکلات و جنگها در شمال کشور مواجه شدند و هم حکومت طالبان توسط اکثر کشورهای جهان به رسمیت شناخته نشد و از نگاه روابط بینالملل در انزوای سیاسی قرار گرفت.
سیاست سختگیرانه طالبان، نبود روابط با جهان و نیز حوادث یازدهم سپتامبر، حکومت طالبان را در یک تنگنای بزرگ سیاسی و نظامی قرار داد و سرانجام طبق فیصله شورای امنیت سازمان ملل و حملات هوایی ائتلاف بینالمللی به رهبری ایالت متحده امریکا حکومت طالبان به سقوط مواجه گردید.
تشکیل ادارهی موقت به مدیریت حامد کرزی، ایجاد حکومت انتقالی و انتخابات ریاست جمهوری، پارلمانی و شوراهای ولایتی صورت گرفت، موجودیت بالاتر از صدها هزار عسکر خارجی در چوکات آیساف و ناتو از کشورهای مختلف جهان ایجاد فضای باز سیاسی، آزادی مطبوعات، تشکیل کمیسیونهای جداگانه، تدوین قانونی اساسی، آزادی احزاب و سایر موارد از جمله دستآوردهای حکومت جدید به حساب میآمد.
اما نبود یک پالیسی جامع در چوکات دولت باعث گردید تا احزاب سیاسی با سلیقههای قومی و همچنان مداخلهی کشورهای مختلف در امور داخلی افغانستان، ایجاد پایگاههای تروریستی در کشورهای همجوار، فساد گستردهی اداری، ضعف حکومت در تطبیق قانون، نبود یک دیدگاه از جناب سیاسون افغانستان، ارزش دادن به منافع شخصی و حزبی، حملات انفجاری و انتحاری ایجاد پناهگاهها از سوی مخالفان دولت، فرار هزاران متخصص و نسل جوان از کشور، همه از جمله عوامل نبود ثبات و تداوم نیافتن نظام سیاسی در افغانستان به شمار میآید.
امروز هم شماری از سیاسیون باز میخواهند که تاریخ سیاه گذشته را تکرار کنند و نظام جمهوریت و دستآوردهای ۱۸ ساله آن را که با خون و قربانی هزاران افغان احیا شده، نابود کنند؛ به همین سبب، بحث حکومت موقت و انتقالی را مطرح مینمایند. یگانه را نجات افغانستان اتکا به نتیجهی انتخابات است، تا زمینه را برای تحکیم و تداوم نظام و جمهوریت فراهم کند.