از جمهوریت تا امارت
محمد کاظم کاظمی

درباره کتاب «نیم قرن مبارزه و سیاست» گفتوگوی سمیه رامش با عبدالحمید محتاط، معاون اسبق ریاست جمهوری افغانستان
ما ملت افغانستان اکنون واقعاً در موقعیتی هستیم که مسیرهای رفته و وقایع گذشته را مرور کنیم، در آنها درنگ کنیم و نقشه راهی برای آینده پیدا کنیم. ما در این نیم قرن بیش از آن که مطالعه کنیم، ارزیابی کنیم و مطابق واقعیتهای گذشته و حال استراتژی خود را تعیین کنیم، در حال چالش و جدال بودهایم. از همین روی نه توانستهایم دولتسازی کنیم و نه توانستهایم ملتسازی کنیم.
برای شناخت وضعیت، طبیعتاً باید گذشته متصل به حال را شناخت و این گذشته متصل به حال که در اوضاع کنونی ما بسیار تأثیر دارد، دقیقاً از عصر جمهوریت شروع میشود، یعنی کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲. وقایع قبل از آن دیگر به تاریخ پیوسته و هرچند خالی از سودمندی نیست، دیگر در اوضاع کنونی ما موثر نیست.
از کودتای ۲۶ سرطان تحولات سیاسی افغانستان به صورت سریع و شتابناک پیهم رخ داد و در این مدت یازده دولت با یازده زمامدار بر سر کار آمد، یعنی در افغانستان در هر پنج سال، یک بار به تعبیری «پادشاهگردشی» رخ داد. حالا چرا میگویم «پادشاهگردشی»؟ چون رییس جمهورهای ما هم بیشتر ماهیت شاهی داشتند، حتا آنان که از طریق صندوق رأی انتخاب شدند.
در سالهای اخیر بعضی از قلمبهدستان ما ابتکار عمل را به دست گرفته و روایتهایی از تاریخ شفاهی افغانستان امروز را فراهم کردهاند و این بسیار مهم است. شماری از دولتمردان افغانستان در این مدت گنجینهای از اطلاعات مفید و دست اول از وقایع هستند و اگر این اطلاعات به خوبی روایت و بیان شود، میتواند تاریخ معاصر ما را از گزند تحریف و ابهام رهایی دهد. این قضیه به خصوص از این جهت اهمیت دارد که مرور زمان، گاهی این خاطرات را از ذهنها میشوید و گاهی حتا افراد دیگر آمادهگی بیان آنها را ندارند یا در این جهان نیستند تا این کار را بکنند.
برای ما حسرتی باقی مانده است از اینکه بسیاری از کسانی که در تاریخ معاصر ما نقش داشتند، پیش از اینکه بتوانند چشمدیدهایشان را روایت کنند، از این دنیا رفتند یا از این دنیا برده شدند به صورت ناگهانی. و در این میان اندک کسانی بودند که این بخت به دست آمد که خاطرات و گفتنیهایشان بیان شود، از جمله مثلاً جنرال عبدالقادر که خاطرات او به وسیله جناب پرویز آرزو تدوین شد و یا سلطانعلی کشتمند که کتاب «یادداشتهای سیاسی و رویدادهای تاریخی» حاصل خاطرات او است.
یکی از شخصیتهایی که در این نیم قرن در صحنه سیاست افغانستان فعال بوده و به خصوص در دهههای پنجاه تا هفتاد فعالیت بارزتری داشته است، عبدالحمید محتاط است. البته شاید برای کسانی که فقط رییس جمهورها را میشناسند، این نام خیلی آشنا نباشد، ولی وقتی وقایع و تحولات را دقیقتر مینگریم، همواره حضور این شخص در صحنه سیاست و مبارزه در افغانستان محسوس است.
خانم سمیه رامش شاعر، نویسنده و فعال سیاسی امروز افغانستان که از بانوان سختکوش در این حوزهها است، پای صحبت آقای محتاط نشسته و زندهگینامه او را از تولد تا زمان تدوین این کتاب، یعنی سال جاری روایت کرده است. حاصل آن، کتاب «نیم قرن مبارزه و سیاست» شده است و من بخت این را داشتم که این کتاب را در حین ویراستاری آن بخوانم و حتا بیش از یک بار هم بخوانم به سبب دقتی که باید در این کار رعایت میشد. کتاب به وسیله نشر نبشت منتشر شده است. ۵۲۸ صفحه دارد و با طرح جلدی به وسیله وحید عباسی همراه شده است.
کتاب ویژهگیهای متعدد دارد که من اینک به صورت خلاصه به آنها اشاره میکنم.
زندهگی شخصی و سیاسی توأم
تکوین شخصیت سیاسی هر فرد، به محیط تولد، پرورش و تحصیل او بستهگی دارد و ما بدون شناختن اینها، نمیتوانیم آبشخورهای فکری و تحولات شخصیتی فرد را دریابیم. این کتاب از تولد عبدالحمید محتاط تا کنون را در بر میگیرد و در صفحات بسیاری از آن، زندهگی شخصی، محیط خانواده و تولد، محیط زندهگی و اطرافیان نویسنده شرح داده شده است. در لابهلای این روایتها، به خصوص وقایع دوران نوجوانی و جوانی است که خواننده متوجه خیلی از حقایق تلخ پنهان و آشکار در افغانستان میشود که عمده آن تبعیضهای قومی و زبانی است. این تبعیضها و تعصبها البته بعداً در رفتارهای دولتمردان ما آشکارتر میشود و درمییابیم که دولتمردان ما هم با اینکه به ظاهر از نخبهگان جامعه بوده، چگونه این خصوصیات قومی را حفظ کرده و در رفتارهایشان بازتاب دادهاند.
دیدگاههای نویسنده درباره اوضاع کشور
عبدالحمید محتاط یک افسر نظامی بوده، ولی به زودی وارد سیاست شده و در کنار اینها فردی صاحب مطالعه در زمینههای مختلف نیز هست. در این کتاب جابهجا، دیدگاههای او درباره جامعه، سیاست، فرهنگ، تاریخ و حتا هنر و ادبیات کشور را میبینیم و این در واقع یکی از ارزشهای افزوده این کتاب است.
شناخت بعضی چهرهها از نزدیک
در روایتهای این کتاب اشخاص بسیاری حضور دارند و نویسنده گاه به اجمال و گاه به تفصیل درباره آنان سخن گفته است. ولی در این میان چند چهره هستند که بیشتر در آنها درنگ شده و خصوصیاتشان بیان شده است. کسانی که عبدالحمید محتاط از نزدیک با آنان کار کرده و آشنا شده است، مثل محمدداوود خان، داکتر نجیبالله و احمدشاه مسعود. در این کتاب با شیوه سیاستورزی، خلقوخوها و دیدگاههای این اشخاص بیشتر آشنا میشویم و به نظرم هر کسی که بخواهد درباره این افراد تحقیقی بکند، بینیاز از کتاب حاضر نخواهد بود.
سبک نگارش
این روایتها به صورت شفاهی و در گفتوگوهای اسکایپی از آقای محتاط دریافت شده است. در آثاری که به صورت شفاهی تهیه میشوند، همیشه این خطر هست که زبان گفتار بر زبان نوشتار غلبه یابد. یا برعکس، گاهی نویسنده ممکن است با تلاش بسیار، متن را به زبان نوشتار برگرداند. در حالت اول متن یک مقدار محاورهای و در حالت دوم تصنعی میشود. این کتاب از این نظر در حد تعادل است، یعنی زبان آن نه زبان رسمی اداری و مطبوعاتی است و نه زبان محاوره. علت آن میتواند وقوف هر دو تن یعنی عبدالحمید محتاط و سمیه رامش بر ادبیات باشد.
تصویرها و نمایه
در انتهای کتاب عکسهایی از عبدالحمید محتاط و بعضی دولتمردان افغانستان، همراه با تصویرهایی از بعضی اسناد و دستنوشتهها منتشر شده است که مطالب کتاب را برای خواننده عینیتر میسازد. در زیرنویس تصویرها مشخص شده است که هر تصویر، به کدام جای کتاب ارتباط دارد. همچنین کتاب نمایهای از اشخاص، جایها و تشکلها را در خود دارد که به دسترسی خوب به مطالب کمک میکند. افرادی که نقش مهمی در وقایع داشتهاند، نامشان با قید شماره صفحه در انتهای کتاب فهرست شده است. البته در این فهرستها در مورد کسانی که نقش پررنگتری دارند، تفصیلاتی هم صورت گرفته است، به طوری که در مورد محمدداوود خان، نجیبالله و احمدشاه مسعود میبینیم.