فریده نیکزاد: تبعیض از سنتهای نادرست به میان میآید

فریده نیکزاد از خبرنگاران برجسته و تأثیرگذار افغانستان است. او در طول سالها فعالیت حرفهای در عرصهی خبرنگاری با دشواریهای زیادی روبرو شده است. خانم نیکزاد را بارها به مرگ و اسیدپاشی تهدید کردهاند.
با این همه او در رویارویی با این مشکلات و دشواریها نه تنها امید خود را برای ادامهی راه از دست نداده بلکه با عزمی راسختر برای بهبود اوضاع اجتماعی و سیاسی خبرنگاران و به ویژه خبرنگاران زن بیش از پیش کوشیده است.
خانم نیکزاد فعالیت حرفهای خود را در عرصهی خبرنگاری پیش از ورود به دانشگاه و با کار در نشریهی «درفش جوانان» و مجلهی «سباوون» آغاز کرد. پس از آغاز تحصیلات در رشتهی خبرنگاری، به دلیل روی کار آمدن رژیم طالبان ناچار شد افغانستان را ترک کند و به پاکستان برود. او تحصیلاتش را در دانشگاه افغان در شهر پشاور پاکستان ادامه داد. پس از مدتی همزمان همچون آموزگار و مسؤل نظارت در مکاتب مهاجر افغان که از طرف موسسهی آلمانی «جی تی زید» حمایت میشد، کار را آغاز کرد و با شماری از رسانههای محلی همچون مجلهی سبا و ماهنامهی افغان همکاری قلمی را ادامه داد.
تأسیس سه ایستگاه رادیویی برای زنان در ولسوالیهای افغانستان از شمار برجستهترین کارکردهای فریده نیکزاد پس از بازگشت به افغانستان است. خانم نیکزاد همچنان از بنیانگذاران آژانس خبری «پژواک»، «وخت» و «مرکز حمایت از زنان ژورنالیست» نیز است. وی همچنان از خبرنگارانی است که در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ چندین گزارش تحقیقی را در موسسهی «آی دبلیو پی آر» تحت تولید کرد. با نشر این گزارشها تهدیدات و چالشها در برابر او آغاز شد.
خانم نیکزاد به پاس کارکردهای شایستهاش برای آزادی مطبوعات و خبرنگاران -به ویژه خبرنگاران زن- در سال ۲۰۰۸ از سوی «بنیاد جهانی رسانههای زنان» برندهی جایزهی شجاعت و از سوی کمیتهی دفاع از ژورنالیستان در امریکا برندهی جایزه آزادی بیان در کار خبرنگاری شد. او از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵، ۵ جایزهی جهانی را از کشورهای کانادا، امریکا و آلمان به دوست آورد.
فریده نیکزاد پس از دریافت این جوایز گفت: «من برای اینکه زنان بتوانند نقشی در جامعه داشته باشند، فعالیتم به نحوی بوده است که برای زنان الگو باشم، آنها تشویق شوند و نقش مهمی در جامعه داشته باشند، سکوت نکنند. این کار آسانی نیست.»
در این گفتوگوی دوستانه دیدگاه خانم فریده نیکزاد را دربارهی خبرنگاران زن و چالشهای فراروی آنها در افغانستان میخوانید:
زهره: کمی از خودتان بگویید.
فریده: من فریده نیکزاد، متولد سال ۱۹۷۶ در کابل هستم. بیشتر به عنوان ژورنالیست، مدیر و فعال جامعهی مدنی کار کردهام. بیش از یک سال است که «مرکز حمایت از زنان ژورنالیست در افغانستان» را با حمایت سازمان گزارشگران بدون مرز تأسیس کردهام.
زهره: چطور خود را در قلمرو خبرنگاری یافتید؟
فریده: این برمیگردد به دوران کودکیام؛ چون از همان دوران بسیار دوست داشتم به عنوان خبرنگار کار کنم و بتوانم با مهمترین شخصیتها از جمله رییس جمهور یک کشور صحبت کنم. با گذشت زمان و هنگامی که فراز و نشیبها در برابر زنان بیشتر شد، بیش از پیش علاقمند این حرفه شدم. چون به عنوان یک خبرنگار میتوانستم به گونه بهتر و موثرتر در زمینهی حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان کار کنم. بنابراین تصمیم خود را گرفتم و رشتهی ژورنالیزم را در دانشگاه کابل برگزیدم. اگرچه پیش از آن نیز با «درفش جوانان» و مجلهی «سباوون» همکاری داشتم. پس از آغاز درسم در دانشگاه متأسفانه به خاطر جنگ و روی کار آمدن طالبان به پاکستان مهاجرت کردم، ولی در پاکستان نیز کار خود را با رسانههای محلی که توسط افغانها اداره میشدند، ادامه دادم. یکی از این رسانهها ماهنامهی «افغانستان» بود. من در این مجله بیشتر به مسایلی مربوط به حقوق زنان میپرداختم و همچنان ساختن چند بستهی رادیویی برای «بیبیسی» نیز از نخستین کارهای من در عرصهی خبرنگاری بودند.
زهره: لطفاً از نخستین حس و حالتان پس از چاپ نخستین گزارشهایتان بگویید.
فریده: روشن است که هر کسی دوست دارد نتیجهی کار و تلاشش را و به ویژه کاری را که با سختی و دشواری به انجام میرساند، ببیند. به ویژه اینکه دوران محصلی من با فراز و نشیبهای زیادی روبرو بود. فشارهای روحی و روانی ناشی از ناآرامی، جنگها و مهاجرت از دشواریهایی بودند که باید با آنها دستوپنجه نرم میکردم و وقتی نتیجهی کارم را میدیدم، بسیار خوشحال میشدم. باور میکردم که روزی من هم یک ژورنالیست سرشناس میشوم. به ویژه پس از نشر بستهی رادیویی بیبیسی بسیار احساس خوشحالی میکردم.
زهره: دیگران به کار شما چه واکنشی داشتند؟
فریده: از نخستین کارهای من بستههای رادیویی برای بیبیسی بود؛ بستههایی که از وضعیت زندگی زنان در جامعهی بسته آن زمان و خواستههای ایشان که در چهار دیواری خانههایشان زندانی بودند، میگفت. تصویر دردناک این مصاحبهها توانست توجه و حمایت جامعهی جهانی را جلب کند و باعث شد بعدها و پس از دورهی تاریک طالبان و با ورود زنان به جامعه و رسانههای آزاد و حتا در جایگاههای تصمیمگیری مانند لویجرگه، زنان بر آن شوند تا با استفاده از موقعیتهایشان بیش از گذشته بر درج حقوقشان در قانون اساسی تأکید کنند. نمیتوان نقش آن بستهها را در آگاهکردن جامعهی جهانی و زنانی که در سطح تصمیمگیری بودند از وضعیت آشفتهی زنان نادیده گرفت.
زنانی هم که در این مصاحبهها شرکت داشتند، آن برنامه را تجربهی متفاوتی میدانستند و از اینکه برای نخستین بار صدایشان به گوش کسی میرسید، احساس خرسندی میکردند.
زهره: مطمیناً کار یک زن به عنوان خبرنگار دشواریهای خاص خودش را دارد، از سختیهایی که در این مسیر با آنها روبرو شدید برای ما بگویید.
فریده: البته در جامعهی سنتیای مانند افغانستان کار زنان در هر زمینهای دشواریهایی را در پی دارد و نیاز به مبارزه و زحمت زیادی دارد. بنابراین من نیز به عنوان یک زن با دشواریها و مشکلاتهای زیادی روبرو شدهام. البته بیشتر دشواریها و مشکلاتی که من با آنها روبرو شدهام از تهدیدهای تلفنی تا تعقیب و گروگانگیری و غیره را در بر میگرفت. این مشکلات در سطح جهانی مطرح شدهاند، ولی با وجود همهی این مسایل باز هم ترجیح دادهام در افغانستان بمانم و برای زنان نمادی از تلاش باشم و به آنها ثابت کنم که تنها با مبارزه و ایستادگی است که میتوانیم به هدف خود برسیم.
زهره: آیا در این مسیر تنها بودید و یا مشوق و یا حامی دیگری در خانواده و یا در اجتماع داشتید؟
زهره: مشوق اصلی من پدر مرحومم بود که همیشه کوشش میکرد با وجود مخالفت دیگر اعضای خانواده باز هم از من حمایت و پشتیبانی کند. او همیشه باور داشت که من روزی پیشرفتهای چشمگیری خواهم داشت و من به اینکه پدرم همیشه حامی من بود، خیلی افتخار میکردم، ولی متأسفانه در اجتماع نه تنها کسی مشوق و حامی من نبوده است، بلکه افراد بیسواد و تنگنظری هم بودهاند که همیشه کوشیدهاند مرا از ادامهی راه بازدارند. تا جایی که در هنگام انجام مصاحبهها در شهر و بازار با برخوردهای بدی از سوی مردم روبرو میشدم، آنها حتا کوشش میکردند هر چیزی مانند سبزیجات و تخم مرغ و غیره را به سوی من پرتاب کنند و یا با الفاظ رکیک مرا آزار بدهند. البته من از آنها هیچ توقعی نداشتم چون افراد بیسواد بودند و ارزش کار خبرنگاری و حقوق یک شهروند و خبرنگار را نمیدانستند، اما مشکل اینجاست که حتا قانون هم تنها روی کتاب نوشته شده و هیچ ضمانتی برای تطبیق آن از سوی مراجع قانونی وجود ندارد. همین چند سال پیش بود که فرخنده را پیش چشم پاسبانهای قانون وحشیانه به قتل رساندند.
زهره: با وجود این دشواریها چه چیزی شما را به ایستادگی و مقاومت وامیداشت؟
فریده: در قدم نخست علاقمندی و باورمندی خودم بود که مرا به اینجا رساند و کمک کرد هرگز تسلیم دشواریها نشوم. من همیشه باور داشتم که توانایی ایستادگی را دارم. همچنان تشویقها و حمایتهای پدرم و شوهرم به من انرژی میداد که به راهم ادامه بدهم. سومین انگیزهی من برای ایستادگی توجه جامعهی جهانی بود. چون با دریافت هر جایزهی معتبر جهانی نه تنها تقدیر و تشویق میشدم که احساس مسئولیت بیشتری میکردم. حمایتها و تشویقهای آنها همچنین به من اطمینان داده است که در این راه تنها نیستم. به همین خاطر نهاد حمایت از زنان ژورنالیست افغانستان را راهاندازی کردهام تا با کمک نهادهای جهانی بتوانم تجربههای خود را با دیگر زنان ژورنالیست به اشترک بگذارم و به هدفم که دفاع از حقوق زنان خبرنگار است، نزدیکتر شوم.
زهره: در خبرنگاری به دنبال چه چیزی هستید؟
فریده: من با هدف دفاع از حقوق بشر و به ویژه زنان کارم را به عنوان یک خبرنگار آغاز کردم و قدم به قدم پیش رفتم، تا جایی که به عنوان بنیانگذار آژانسهای خبری «پژواک» و «وخت» ظاهر شدم. سرانجام پس از کوششهای فراوان توانستم مرکز حمایت از زنان ژورنالیست را با همکاری سازمان خبرنگاران بدون مرز یا آر اس اف بنیانگذاری کنم.
با بنیانگذاری این نهاد به اهدافم نزدیکتر شدهام. این نهاد میکوشد با حمایت از خبرنگاران زن، در زمینههای حقوقی و بالا بردن ظرفیت و توان حرفهای آنها موقعیت بهتری را برای فعالیت و رشدشان فراهم آورد و در نهایت بتوانند در زمینهی دفاع از حقوق زن بهتر و موثرتر کار کنند.
ما میخواهیم زنان خبرنگار بیش از پیش در ردههای مدیریتی نه تنها در افغانستان که در سطح جهان کار کنند. من باور دارم که اگر از میان ۴۰۰ رسانهی فعال در افغانستان تنها مدیریت ۱۰۰ رسانه به دوش زنها میبود، وضعیت کنونی زنها اینگونه نبود.
این نهاد همچنان میکوشد با شناسایی چالشهای فراروی خبرنگاران و به ویژه خبرنگاران زن راه حلهای موثری برای این مشکلات بیابد و موقعیت بهتری را برای رشد خبرنگاران زن فراهم کند.
زهره: فکر میکنید کار یک خبرنگار زن با کار همکار مردش چه تفاوتهایی دارد، در چه مواردی زنان میتوانند بهتر از مردان کار کنند؟
فریده: به نظر من کار و نیروی انسانی زن و مرد ندارد. زنان و مردان میتوانند در کنار یکدیگر به گونهی موثر کار کنند، تبعیضهایی که وجود دارند تنها به دلیل عرف و سنتهای نادرست ما به میان آمدهاند. این سنتها زنها و مردها را در جایگاههای جداگانهای قرار دادهاند. اکنون با در نظر داشت این سنتها میتوان گفت که در جامعهی سنتیای چون جامعهی افغانستان هر یک (زن و مرد) در برخی موارد بهتر از دیگری عمل میکند. برای نمونه در برخی موارد در معرکهها و یا جاهای ناامن مردان بهتر عمل میکنند و در قضیههای خشونت و مسایل مربوط به حقوق بشر با توجه به سنتهای موجود، زنان بهتر از مردان کار میکنند، ولی همانطور که گفتم، این تفاوتها برخاسته از سنتها و عرف جامعهی ماست، اگرنه هم زن و هم مرد میتواند با توجه به ویژگیهای فردی خودش در هر یک از این شرایط موفق عمل کند.
زهره: چه برنامههایی را روی دست دارید؟
فریده: اگرچه من همیشه کوشیدهام تا به همهی کارها و برنامههای زندگیام برسم، ولی باز هم کارهایی هستند که با افزایش مسئولیتها به تعویق افتادهاند و نتوانستهام به آنها رسیدگی کنم. برای نمونه چند سوژه برای گزارش تحقیقی و فیچرهای چاپی و تصویری دارم که تا کنون فرصت پیدا نکردهام به آنها بپردازم. همچنان میخواهم در مورد ژورنالیزم مردمی-که نخستین بار در افغانستان از سوی من طرح و از طریق آژانس خبری وخت راهاندازی و آموزش داده شد- یک کتاب رهنما بنویسم تا در آینده مورد استفادهی دیگران نیز قرار گیرد.
زهره: تصویر یک جامعهی ایدهآل برای کار خبرنگاری و به ویژه بانوان چگونه است؟
فریده: پس از پایان دورهی تاریک طالبان، جامعه برای رشد خبرنگاران به ویژه خبرنگاران زن بسیار ایدهآل به نظر میرسید، ولی در این اواخر و پس از سال ۲۰۱۴ مشکلات و چالشهای فراروی خبرنگاران بیشتر شده است. چون جامعهی جهانی دیگر مانند گذشته از رسانهها و زنان پشتیبانی نمیکند. در کنار این، مشکلات اقتصادی باعث شدهاند تبعیضها در رسانهها بیشتر و دستمزد زنان کمتر از مردان شود، ولی به باور من اگر ما به مبارزه و دادخواهی ادامه بدهیم و راه حلهای بنیادین برای این مشکلات بیابیم امیدواری وجود دارد که بتوانیم جامعهی ایدهآل برای کار و پیشرفت زنان بسازیم.
زهره: آیا تصویر ذهنی شما روزی به واقعیت میپیوندد؟
فریده: دیدگاه من مثبت است. در صورتی که همکاران مرد، ما را صادقانه حمایت کنند، جامعهی جهانی از خبرنگاران زن واقعاً پشتیبانی کند، خواهران ما فرهنگ تحملپذیری را در خود تقویت کنند و به خاطر کار و حرفهی خود در برابر بیعدالتیها ایستادگی و دادخواهی کنند، ما به شرایط بهتری دست خواهیم یافت.
زهره: آیا گاهی از کار یک خبرنگار دیگر الهام گرفتهاید و یا آیا چنین شده است که رفتار و عمل کسی به شما انگیزه داده باشد؟
فریده: بله من از دو زن خارجی به نامهای لیسا شلینگر و جین مکلینکه که هر دو خبرنگارهای شایسته و با مدیریت خوب بودند بسیار تأثیر گرفتهام.
زهره: زنان زیادی آرزو دارند روزی چون شما موفق باشند، برای آنها چه گفتنیهایی دارید؟
فریده: زنانی که میخواهند در این راه موفق باشند باید فرهنگ دگرپذیری را در خود تقویت کنند. همیشه کوشش کنند که در برابر بیعدالتی ایستادگی و مبارزه کنند. افزون بر اینها باید بکوشند تا سطح دانش، آگاهی و ظرفیتهای حرفهای خویش را با شرکت در دورههای آموزشی گوناگون افزایش دهند تا بتوانند با خودباوری بالا به گونهی بهتر و موثرتر عمل کنند.
زهره: از ناگفتههایتان برای ما بگویید.
فریده: فقط اینکه از دیدن پیشرفت زنان و حضور پر رنگشان در اجتماعهای جهانی بسیار خشنود میشوم. خواهش من از جوانان این است که کوشش کنند با مطالعهی بیشتر سطح دانش و آگاهی خود را بالا ببرند. سخن پایانی من باز هم این است که در برابر بیعدالتی ایستادگی، مبارزه و دادخواهی کنند. عفت قلم را نگه دارند و همیشه بیانگر حقایق باشند.