جای خالی کارآفرینی در دانشگاهها و صنایع کشور
سیداحسان حسینی، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت کارآفرینی

کارآفرینی پدیدهای است جهانشمول. خاستگاه واژهی کارآفرینی، فرانسه است. این واژه، از واژه فرانسهای «Entrepreneur» که به معنای متعهد شدن است، گرفته شده است. در اوایل سدهی شانزدهم میلادی کسانی را که مأموریتهای پرخطر نظامی را هدایت میکردند، کارآفرین میخواندند. سپس کلمه کارآفرین برای کسانی استفاده میشد که ریسک فعالیتهای تجاری را قبول میکردند و با پذیرفتن خطر دست به فعالیتهای مخاطرهآمیز اقتصادی میزدند. کارآفرینی همچنان از اهمیت ویژه اقتصادی-اجتماعی در عصر مدرنیته برخوردار است. اقتصاددان و پژوهشگر اتریشی، شومپیتر، کارآفرینی را موتور محرک رشد و توسعه اقتصادی گفته است.
عصر حاضر، عصر کارآفرینی است و فعالیتهای شرکتها در جهان مبنی بر تفکر کارآفرینان بوده و فعالیتهای شرکتها براساس فعالیتهای کارآفرینی بنیاد گذاشته شده است. شرکتهای مشهور دنیا چون مایکروسافت، اپل، فیسبوک و… را اگر مطالعه کنید، جزو شرکتهای موفق دنیا هستند که فرایند کاری آنها بر اساس خلاقیت و نوآوری است. همچنین کشورهایی مثل سویس، تایوان، سنگاپور، کوریای جنوبی و هانگکانگ از جمله کشورهایی هستند که منابع فراوان طبیعی ندارند و مسیر رشد و توسعه خود را با استفاده از فعالیتهای کارآفرینی طی کرده و به توسعه اقتصادی رسیدهاند.
کارآفرینی جزو رشتههای علوم انسانی است که در اکثر کشورهای دنیا به عنوان یک رشته در دانشکدهای مستقل تدریس میشود. سابقه آموزشهای رسمی کارآفرینی به سال ۱۹۳۸ برمیگردد. در این سال پروفیسور شیگرو فوجی، استاد بازنشسته دانشگاه کوب (kobe) در جاپان یک دوره کاربردی کارآفرینی ارایه کرد. چند دهه بعد در ایالات متحده نیز تلاشهایی آغاز شد و از دهه ۱۹۶۰م به بعد آموزش¬های کارآفرینی با سرعت فزایندهای در سطح جهان گسترش یافت. در عصر حاضر بعد از دانشگاه سنتی (دانشگاه آموزشمحور)، دانشگاه مدرن (پژوهشمحور)، نسل سوم، دانشگاه کارآفرین است. دانشگاه کارآفرین مکانی است که مشاغل جدید در آن خلق میشود. این نوع دانشگاهها از افراد خلاق و نوآور حمایت میکند، حمایتهای آموزشی، مشاوره، مالی و بازاریابی… و همچنان کارآفرینان دسترسی به کتابخانهها، آزمایشگاهها و… پیدا میکنند.
جایی فعالیتهای کارآفرینی و آموزشهای آن در تحصیلات عالی و صنعت افغانستان اما همچنان خالی است. تا به حال هیچ توجهی به این مساله مهم نشده است. این بیتوجهی مسوولان باعث شده که اکثر مردم افغانستان و به طور خاص جامعه علمی کشور با این کلمه (کارآفرینی) ناآشنا و حتا بیگانه باشند. بنابراین اگر در سطح کلان دولت و در سطح پایینتر دانشگاههای دولتی، دانشگاههای خصوصی، موسسههای تحصیلات عالی کشور، انستیتوتها و شرکتهای تولیدی و خدماتی به این موضوع توجه صورت نگیرد، نمیتوان آینده خوبی را برای جامعه ترسیم کرد. این سبب میشود تا ما نتوانیم از این وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب عبور کنیم.
اما سوال این است که چگونه باید از کارآفرینی استفاده کنیم؟
پاسخ دادن به این سوال، نیاز به بحث بیشتر دارد که در این مقاله از آن خودداری میشود و به شکل کلی و مختصر به پاسخ این سوال پرداخته میشود.
۱. وزارت¬ها و به طور خاص وزارتهای تحصیلات عالی، اقتصاد، تجارت، کار و امور اجتماعی، زراعت و آبیاری، صنعت، معدن و پطرولیم و مخابرات باید طی یک برنامه منظم اقدام به ایجاد بخشهای کارآفرینی کنند.
۲. دانشگاههای دولتی و خصوصی باید با فعال کردن مراکز رشد، مراکز خلاقیت و نوآوری، دانشجویان را خلاق بار بیاورند و بتوانند آنها را به عنوان متخصص تقدیم جامعه افغانستان کنند.
۳. ایجاد رشته کارآفرینی در کنار دانشکدههای اقتصاد-مدیریت.
۴. تدریس کارآفرینی در رشتههای علوم انسانی، پزشکی، ساینس و مهندسی.
۵. شرکتهای دولتی و خصوصی باید دست به ایجاد مراکز تحقیق و توسعه (R&D) بزنند تا بتوانند از این طریق فرایند کاری، خط تولید، فروش و بازاریابی و… را تغییر داده و به گونه خلاق و نوآور عمل کنند.
با تدریس رشته کارآفرینی در دانشگاهها و ایجاد رشته کارآفرینی در آینده، تغییرات بزرگ در تحصیلات عالی افغانستان رخ خواهد داد و افغانستان خواهد توانست ساختارهای آموزشی خود را تغییر داده اصلاح و بهبود بخشد. از سوی دیگر صنعت افغانستان پا به سوی استندرد شدن میگذارد و میتواند به گونهی نوین فعالیتهای تجاری و اقتصادی خود را انجام دهد و بتواند با صنایع کشورهای منطقه رقابت کرده دست به تولید محصولات جدید بزند.