نهادها را بیشتر از این خراب نکنید

ماراتن ارگ و سپیدار روی وزارت خارجه بسیار مسخره و بینهایت زیانبار است. ارگ سخنگوی وزارت خارجه را برطرف میکند و سپیدار او را ابقا. مگر این وضعیت به سخره گرفتن نهادها و قانون نیست؟ مامور خدمات دستگاه بوروکراسی چطوری عزل و نصب میشود؟ قانون در این مورد ساکت است؟ آیا سخنگو بدون هدایت وزیر یا مقامهای دیگر وزارت خارجه به رسانهها ظاهر میشود و موضع میگیرد؟ اگر رییسجمهور برحال و وزیر خارجه توان حل مشکلشان را ندارند چرا باید نهادها را به سخره بگیرند؟ این مسایلی است که تمام جناحهای تشکیلدهندهی حکومت وحدت ملی باید آن را در نظر میگرفتند. ولی دیده میشود که جناحهای تشکیلدهندهی حکومت وحدت ملی حتا به نهادها هم باور ندارند. سوال این است که چرا باید کار به اینجا بکشد؟ حکومت وحدت ملی چنان ناکام بود که وزیر خارجه و رییسجمهور آن در بیشتر سفرهای خارجی همدیگر را همراهی نکردند.
تردیدی نیست که جناهای غنی و عبدالله در انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر رو در روی هم قرار گرفتند و رقیب هستند. بهتر بود که هر دو بزرگوار مصالح کشور را در نظر میگرفتند و مواضع جناحی را از نشانی ستادهایشان اعلام میکردند، نه از نشانی نهادها. هم وزارت خارجه و هم ریاست جمهوری باید حساسیت شرایط را درک میکردند. در ایالات متحده هم موقع انتخابات و بحثهای کمپینی نامزدان از آدرس ستادهایشان موضع میگیرند و نهادها ساکت میمانند. اگر ضرورت به موضعگیری نهادها باشد، باید همه موقف مشترک داشته باشند. در انتخابات جناحبندی، رقابت و اختلاف نظر موضوعیت دارد، اما در سیاست خارجی و موضع حکومت، همهی نهادها باید موقف واحد داشته باشند. این طور نباید باشد که از نشانی یک نهاد یک صدا بلند شود و از نشانی نهاد دیگر، صدای متفاوت و بعد رهبران حکومت جنگ نهادها را راه بیاندازند.
متأسفانه در حکومت وحدت ملی از همان آغاز به دلیل اختلافهای سیاسی نهادها را به هم جان هم انداختند و تخریب کردند. در شروع روی کارآمدن حکومت وحدت ملی، شورای امنیت ملی در ریاست جمهوری و مشاور وقت آن، با رییس وقت امنیت ملی مشکل داشت. در آن زمان همهی رسانهها شاهد جنگ شورای امنیت و ریاست امنیت ملی بودند. بعد مشکل وزارت خارجه گل کرد که تا حال ادامه دارد. در بیشتر سفرهای مهم رییسجمهور، وزیر خارجه حضور نداشت. وزیر خارجه و رییسجمهور حتا در جلسات مهم در داخل کشور هم کنار هم نبودند. ریاست جمهوری برای همآهنگی امور مرتبط به سیاست خارجی، یا به روابط شخصی رییسجمهور متکی بود یا به شورای امنیت ملی. در مجمع اخیر سازمان ملل متحد هم آقای حمدالله محب مشاور امنیت ملی ارگ شرکت کرده بود که وزارت خارجه هم از آن در محضر عموم انتقاد کرد. این وضعیت را رهبران حکومت وحدت ملی نتوانستند در پنج سال گذشته مدیریت کنند. غنی و عبدالله موفق نشدند روی مکانیزم همکاری مشترک هر دو جناح به توافق برسند. به همین دلیل بود که حکومت وحدت ملی ناکام ماند و به فهرست حکومتهای ناکام بعد از کودتای هفت ثور افزوده شد.
یکی از ناکامیهای حکومت وحدت ملی هم شکست در سیاست خارجی است. سیاست خارجی حکومت وحدت ملی یک ناکامی تمامعیار بود. حتا در سال آخر حکومت حامد کرزی، اجماع جهانی و منطقهای کموبیش دربارهی افغانستان وجود داشت. هیچ کشور منطقه از موضع کرزی مبنی بر امضا نکردن پیمان امنیتی با امریکا، به صورت علنی حمایت نکرد. اما در پنج سال گذشته اجماع منطقهای و جهانی در مورد افغانستان برهم خورد. حال دیگر روسیه و چین هم از طالبان میزبانی میکنند. بسیاری از کشورهای منطقه روی طالبان هم حساب باز کردهاند. کشورهای منطقه نگرانیهای امنیتیشان را با طالبان هم مطرح میکنند. مگر این ناکامی در سیاست خارجی نیست؟ بخشی از این ناکامی هم به اختلافهای سیاسی در داخل و ناکامی سیاست داخلی بر میگردد. رهبران حکومت باید سر در گریبانهایشان کنند و بیشتر از این نهادها را صدمه نزنند.