گسست و جناحبازی
برکناری وزیر انرژی و آب نشان داد که حکومت وحدت ملی حتا در سال چهارم کارش، دچار گسست و جناحبازی است. وزیر برکنار شدهی انرژی، پیش از این که حکم رسمی برکناریاش را دریافت کند، در هیچ محفل حکومتی اجازهی اشتراک نداشت، در جلسات کابینه نبود، ممنوعالخروج و به نحوی نظربند بود. این نوع رفتار تحقیرآمیز با یک وزیر کابینه، درخور شأن یک رییس جمهور نیست. باید این مسایل بین رییس جمهور و دکتر عبدالله به دور از بحثهای کوچه و بازاری حل میشد. رییس جمهور هر مشکلی که با این وزیر داشت، باید در تفاهم با رییس اجرایی حل میشد. نیاز نبود که مشکل یک وزیر و رییس جمهور اینقدر کوچه و بازاری شود.
رفتار سران حکومت، مصداق روشن عوامزدهکردن سیاست است. آنان وزیرانی را که نمیپسندد به گونهی خیلی تحقیرآمیز کنار میزنند، تا مشروعیت قومی خود را تقویت کنند. برکناری تحقیرآمیز یک وزیر به معنای تحقیر جناح عبدالله هم است. این بدترین شیوه برای تقویت وجههی قومی رییس جمهور است. به نظر میرسد که در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری، ارگ به شدت تلاش میکند که از رییس جمهور یک سیاستمدار مدافع یک قوم تصویر کند. تمام تلاش ارگ هم برای تقویت وجههی قومی رییس جمهور استوار است.
با آن که سال چهارم حکومت سپری شده است و ما در سال پنجم حکومت حدت ملی به سر میبریم، هیچ نشانهای از ایجاد اعتماد سیاسی در دست نیست. گویی ریاست جمهوری تمام تصفیه حسابهای سیاسی با جناح عبدالله را برای سال پنجم حکومت گذاشته بود تا بتواند از آن در انتخابات ریاست جمهوری بهرهبرداری تبلیغاتی کند. مشکل آقای عثمانی به راحتی قابل حل بود. رییس جمهور با وزیر داخله و اقتصاد قبلی هم مشکل داشت. ارگ و سپیدار بدون سروصدا و در تفاهم با یکدیگر، به آن مشکل پایان دادند، اما مشکل آقای عثمانی برای بهرهبرداریهای سیاسی و قومی بزرگنمایی شد. دلیل برکناری تحقیرآمیز او هم تقویت وجههی قومی ارگ است.
قومیسازی بیشتر سیاست افغانستان، نه تنها به سود هیچ سیاستمداری نیست، بلکه مردم افغانستان را رو در روی هم قرار میدهد. لازم نیست رواندا را مثال بدهیم، در کابل دههی هفتاد، ملیشههای تنظیمی مسافران وسایط مسافربری را تفتیش نژادی و قومی میکردند و بعد آنان را به گلوله میبستند. حوادث آن زمان از ذهن مردم افغانستان نرفته است. جنگهای دههی هفتاد کابل تاریخ نزدیک ما است، ما بیش از ۲۰ سال با آن جنگهای وحشتناک فاصله نداریم. بار دیگر نباید مردم افغانستان را به جان همدیگر بیندازیم.
باید سیاستمداران و رهبران دولت بسیار دقت کنند. افغانستان دیگر تحمل جنگ قومی را ندارد. فعلاً دو طرف جنگ معلوم است. یک طرف طالبان قرار دارند و در طرف دیگر دولت است. کلیتی به نام دولت افغانستان در جهان مشروعیت دارد. اگر جناحهای تشکیلدهندهی حکومت به جان هم بیفتند، کلیت دولت صدمه میبیند و آن وضعیت به سود هیچکس نیست. قومیسازی بیشتر سیاست، افغانستان را به همان سمت خطرناک خواهد برد. در گذشته هم سیاستمداران به طبل سیاستهای قومی کوبیدند، اما نتیجهی آن دوام جنگ و خونریزی بیشتر بود. مردم افغانستان انتظار دارند که سیاستمداران و رهبران حکومت وحدت ملی، اوضاع سیاسی را به گونهای مدیریت کنند که مشکلی پیش نیاید و افغانستان صاحب دولت بماند. مردم خواستار اقتدار بیشتر کلیتی به نام دولت اند، نه بیشتر شدن جنجالهای قومی.