۱۰ نکتهی آموختنی از مظاهرات این روزهای واشنگتن
سید حسن اخلاق، پرفیسور فلسفه در امریکا

چند روز است که از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب امریکا را مظاهره عدالتخواهی و علیه نژادپرستی فراگرفته است. این مظاهرات٬ بزرگترین ناآرامی نژادی در نیم سده اخیر امریکا دانسته شده و از سطح ملی٬ به گستره بینالمللی راه یافته است. از آنجایی که در واشنگتن زندهگی میکنم و از نوجوانی٬ فعالیتهای محصلان (اعتراضی و آرامانخواهانه) برایم دلچسبی داشته٬ در این یادداشت میخواهم تا تجربیات و چشمدیدهای خود را با وطندارانم در میان بگذارم. این چشمدیدها به واشنگتن و جریان غالب باز میگردد نه امور استثنایی. واشنگتن به داشتن قویترین و مسلکیترین پولیس امریکا در روبهرو شدن با مظاهره افتخار دارد. دولتها و مردم ما سالها است که با مظاهره آشنایی دارند. مظاهره، متفاوت از شورش و خرابکاری است و از خصوصیات شکلگیری ملت است. هدف اصلی این نوشتار آن است که به نکتههایی اشاره کنم که ما افغانان میتوانیم از این مظاهره بیاموزیم.
۱) انعکاس زنده و آزاد خبر: اگر بتوان گفت که تقریباً هر روز یک نوع مظاهره در واشنگتن٬ پایتخت امریکا راهاندازی میشود، نباید دچار شگفتی شد. این مظاهره به خاطر مرگ دردناک یک مرد سیاهپوست زیر فشار زانوی یک پولیس سفیدپوست شکل گرفت. این عمل وحشیانه پولیس در میناپولیس شمال نیمهغربی امریکا رخ داده، اما وجدان جمعی امریکاییها در سراسر کشور را تکان داد. یکشنبه شام٬ مظاهره را از تلویزیون تماشا کردیم، ولی عصر دوشنبه٬ دو ساعت مانده به شروع قیود شبگردی٬ با پسر و دخترم به نزدیک قصر سفید رفتیم. اصل مظاهره مسالهای انسانی و اجتماعی است، یعنی عدالتجویی٬ نه مسألهای سیاسی یا حزبی؛ هر چند احزاب از آن بهرههایی خودشان را میبرند. مظاهرهکنندهگان شعارهای تند و ساختارشکن میدهند٬ اما سیستم نه احساس خطر میکند و نه مانع شعار دادن میشود که این مساله از ثبات سیستم سیاسی و ظرفیت دموکراسی حکایت میکند. به همین خاطر رسانهها با آزادی تمام و زنده، به انعکاس مظاهرات میپردازند. در این میان نقش رادیو و تلویزیونهای محلی برجسته است، زیرا به اندازهی ابررسانهها، سیاستزده و ایدیولوژیک نیستند.
۲) پولیس تعلیمدیده و مسلکی. پولیس نقش حفاظتی دارد تا تهاجمی. بارها شهردار واشنگتن تاکید کرده که وظیفه پولیس حفاظت از حق آزادی بیان مردم است. سیستم استخدامی پولیس امریکا، ذیل سیاست بازار آزاد کار میکند٬ لذا امکان توحش و کار غیرمسلکی را فراهم میسازد. اما در مجموع اساس پولیس حرمت به تودهها است.
۳) تنوع قومی-نژادی٬ فرهنگی و نسلی. با آنکه قربانی اصلی و دلیل مظاهرات مرگ دلخراش یک سیاهپوست بود٬ به هیچ وجه مظاهرهکنندهگان به رنگینپوستان محدود نبود. در حالی که اکثریت جمعیت واشنگتن سیاهپوست هستند، ولی در تظاهرات٬ جمعیت سیاهپوستان بیشتر از سفیدیوستان نیست. مظاهرهکنندهگان دارای پسزمینههای فرهنگی و تعلیمی مختلفاند و حتا گروههای نسلی گوناگون را شامل میشود. این مظاهره انعکاس وجدان تکانخوردهی جامعه است تا انعکاس عقده و تمنای یک گروه خاص و حتا ستمدیده.
۴) کلیسای ۲۰۰ ساله. یکشنبه شب٬ زیرزمینی کلیسای تاریخی یحیای مقدس در نزدیکی قصر سفید آتش گرفت. این کلیسا علاوه بر جنبهی مذهبی٬ دارای اهمیت تاریخی و قدمتی ۲۰۰ ساله است. ساعتی از آتش گرفتن کلیسا نگذشته بود که کلیسا بیانیهای صادر کرد و به صراحت گفت از دریافت تماسهای مومنان درباره بقای کلیسا ممنون است و میافزاید ساختمان دوباره ساخته میشود اما باید روی موضوعاتی تمرکز کرد که برای بهبود جامعه ضروری است. بدینگونه از سوء استفاده از احساسات مذهبی یا برای مقاصد سیاسی دوری جست. در واقع نشان داد که برای کانون دینی٬ تقاضا و پیگیری عدالت، بسیار مهمتر از اتفاقات گذرا و غیراختیاری است.
۵) قیود شبگردی. شهردار واشنگتن قیود شبگردی را از روز یکشنبه اعلام کرد. من که اخبار را از طریق تلویزیون تعقیب میکردم میدیدم که تا دقایقی پیش از شروع قیود٬ مظاهرهکنندهگان هنوز اطراف قصر سفید بودند، لذا با این پرسش روبهرو بودم که چگونه رأس ساعت ۱۱ شب با این جمعیت برخورد میشود. بعداً دریافتم که قیود شب گردی یا حکومت نظامی برای متوقف و بازداشت کردن جمعیت نیست، بلکه برای تشویق و هدایت کردن برای رفتن به خانه است، تا زمینهی تخریب و سودجویی در تاریکی شب پیش نیاید. روز دوشنبه این محدودیت از ساعت هفت بعد از ظهر شروع شد. اما پولیس فدرال که به اختیار شهردار نیست٬ هشدار دادن به مردم را ۲۵ دقیقه زودتر شروع کرد، چیزی که از سوی شهردار واشنگتن «شرمآور» خوانده شد.
۶) اهمیت تاریخ. عدالت جویی حاضر قابل فهم در توجه به تاریخ امریکاست. امریکا پیشینه بیشرمانه ای از تبعیض نژادی بر علیه سیاهان دارد. البته این تبعیض٬ اساسی اروپایی و ریشه امپریالیستی دارد. در هر صورت٬ امریکا در دهههای اخیر گامهای حقوقی بلندی برداشته تا از ننگ و درد این تاریخ برآید مگر آنکه خیلی موفق نبوده است. زیرا تاریخ ملتها مانند تاریخ سنگها و حیوانات نیست که از ماهیت آنها جدایند. تاریخ٬ ستون فقرات فرهنگ یک ملت را میسازد و ناخودآگاه در قوام یا کژی یک قوم٬ نقش بازی میکند. بهمین خاطر است که گروههای قومی و نژادی گوناگون بر این خیزش وجدان جمعی بهم میپیوندند تا بلکه بتوانند از زیر آوار سدهها تبعیض و نژادپرستی بیرون آیند. امریکاییها که تاریخ معاصر خود را به دست روشنفکران داده اند تا رقم بزنند هنوز از زخم تاریخ گذشتهیشان٬ رنج میبرند اما ما که تاریخ امروز خودمان را بر اساس تقسیم نژادی نوشته و به دست قومبازان دادهایم باید اندکی باندیشیم که چه زخم متعفنی را برای آیندهگان به یادگار میگذاریم!
۷) سیاست و جامعه. واشنگتن هر چند پایتخت سیاسی امریکا است، ولی به همان مقدار مظاهرات غیرسیاسی در خود میبیند که یکی از بزرگترین آنها تظاهرات میلیونی ضد سقط جنین است که از سال ۱۹۷۴ هر ساله در واشنگتن برگزار میشود. تظاهرات حاضر هم بیشتر از آنکه سیاسی باشد مدنی است٬ یعنی هدف اصلی آن نه تغییر سیاسی٬ بلکه تغییر فکری و فرهنگی است که در سیستم کار و رفتوآمد و تعاملات بر برتری سفیدپوستان بر سیاهپوستان میانجامد. جامعه پیشرفته٬ سیستم حاکم را آیینهی تربیت و تمنیات مردم میبیند و اصلاح سیستم حقوقی و اجتماعی را مهمتر از تغییر سیستم سیاسی و گردش قدرت میانگارد. واشنگتن به اندازه کابل سیاستزده نیست تا قدرت سیاسی را کانون تغییر و بهبود جامعه بداند.
۸) تغییر از پایین. دموکراسی حکومت مردم آگاه و آزاد است. مهمترین رسالت دموکراسیخواهان سهمگیری در افزایش قدرت، فهم و انتخاب مردم است. به همین دلیل دموکراسی نه کالایی صادراتی و اعطایی است و نه امری یکباره و پروژهای. این مظاهره دموکراتیک هم به دنبال اصلاح ساختارهای واقعی جامعه است، نه قبضه مناصب توهمی. بارک اوباما رییس جمهور پیشین امریکا از معدود سیاستمداران با حرمت در میان دانشگاهیان و نسل آرمانخواه جوان امریکا است. روز دوشنبه در پیوند با رخدادهای جاری٬ او بیانیهای صادر کرد و سخن حکیمانهای گفت، اینکه تغییر سیستم عدالت قضایی امریکا، یک ضرورت است اما راه آن به نافرمانی مدنی و اعتراض پیموده نمیشود، بلکه قانونگذاری و نهادسازی ضرورت است. او افزود مثلاً باید بدانیم کدام بخش حکومت بر رفتار پولیس و سیستم عدل قضایی ما تاثیر بیشتر دارد. به جای تمرکز بر ریاست جمهوری و حکومت فدرال که کمتر بر زندهگی روزمره ما تاثیر دارند، بر شوراهای محلی و ادارات محلی تمرکز کنیم. شهرداریها و شوراهای محله و منطقه است که پولیس را فاسد میسازد. ما بیش از سیاست از بالا، به اصلاح از پایین نیاز داریم.
۹) مناسبات قدرت و دموکراسی. در دموکراسی امریکا٬ در رابطه با مردم و در داخل شهر واشنگتن٬ قدرت شهردار خیلی بیشتر از قدرت رییس جمهور است. همانقدر که ترمپ در رابطه خارجی امریکا توانمند است در امور داخلی و نسبت به شهروندان ناتوان است. شهردار واشنگتن یک خانم سیاهپوست دموکرات است که بارها در مقابل رییس جمهور ایستاده است. او طعنه و کنایهی آشکار رییس جمهور را بارها خریده و به طور آشکار رییس جمهور ترمپ را نقد میکند. توجه به این مسایل، میتوان به فهم بهتر سیاست در امریکا و مظاهرات حاضر کمک کرد و تصویر روشنتری از چه باید کرد به دست دهد.
۱۰) از فرد تا سیستم. در نهایت این که وجدان دردمند و تحولخواه امریکایی دریافته است که مواهب و مصایب زندهگی در دنیای مدرن٬ دستآوردهای سیستم است تا افراد. اگر چند این امر به بیمعنا شدن حقیقی فرد میانجامد٬ اما از نظر زندهگی تودهای و رفاه عمومی، به روشنی میرساند که راه تغییر یک جامعه٬ تغییر سیستم است تا افراد. مفهوم ملت و زیستن جمعی در دوران مدرن بدون بها دادن و پذیرفتن سیستمها امکانپذیر نیست، چنانکه بخش بزرگ اصلاح و فساد یک جامعه هم از سیستم آن برمیخیزد. مظاهرات حاضر٬ اعتراض به یک فرد نیست که وحشیانه مظلومی را کشته است، بلکه اعتراض به سیستمی است که به توجیه ستم و تضعیف فرومانده میانجامد. چنین است که مظاهرات امریکایی هم رادیکال است و هم خودترمیمکننده. امریکا به عنوان تبلور فرهنگ بحرانمحور و نقد مرکز غربی به راحتی از این جنجال میگذرد و میآموزد، ولی پرسش اساسی متوجه ما است که میآموزیم یا همچنان به غفلت میگذرانیم.