چرخه ی باطل خشونت اسراییل با فلسطینیان تمامی ندارد؛ نقطه، سرخط
ما غربیها آن قدر به خون و خونریزیها در خاورمیانه عادت کردهایم که دیگر ابعاد آن به چشم مان نمیآید. تنها نکته ی مهم برایمان این است که یک وقت اسراییلیها از مواضع ما رنجیده خاطر نشوند! دایم بر تعداد تلفات غیرنظامیان فلسطینی افزوده میشود و واکنشی که سران کشورهای غربی و به خصوص امریکا نسبت به این مساله داشتهاند، بیشتر از هر چیزی، درست بودن فرضیه اعراب را در دهههای اخیر نشان میدهد؛ شرایط هر چه که باشد، غرب در هر صورت طرف اسراییل را میگیرد.
طبق معمول همیشه، به راه انداختن حمام خون به گردن عربها میافتد و لابد آنها هم برای ما اهمیتی نداشته و ندارند. از سال ۱۹۴۸ میلادی تاکنون، ما همواره شاهد همین اوضاع و احوال بودهایم و همیشه هم همین دروغها را شنیدهایم. همیشه آقای بوش پدر یا بیل کلینتون یا بوش پسر یا بلر یا براون بودهاند که بگویند فلسطینیها باید «خویشتنداری» کنند. اینها طوری حرف میزنند انگار که فلسطینیها و اسراییلیها هر دو به یک اندازه جنگنده و سلاح و توپخانه دارند! راکتهایی که حماس در هشت سال اخیر به سمت اسراییل انداخته تاکنون موجب مرگ ۲۰ اسراییلی شده اما یک روز بمباران غزه توسط جنگندههای اسراییلی باعث کشتهشدن ۳۰۰ فلسطینی شده است. ظاهرا این خونریزیها هم شکلی عادی پیدا کردهاند. درست است که حماس با پرتاب راکت به سمت اسراییل باعث عصبیت مقام های این رژیم شد، اما اسراییل هم قبلا بارها حماس را با حمله تهییج کرده و این دور باطل همواره ادامه یافته است. سناریو به این شکل تعریف شده است؛ حماس به اسراییل راکت شلیک میکند، اسراییل مواضع حماس را بمباران میکند و دوباره نقطه سرخط. غربی که خواهان حفظ امنیت اسراییل است، تمام جنایات اسراییل علیه فلسطینیان را در یک کفه میگذارد و راکتی که حماس به اسراییل شلیک کرده را هم. و تازه باز هم حق را به اسراییل میدهد! حتما یادتان میآید که وزیر سابق امور خارجه امریکا- مادلین آلبرایت- اسراییل را «در محاصره» توصیف میکرد! طوری حرف میزد انگار که تانکهای فلسطینی در تلآویو مستقر شدهاند.
در یک شبانهروز اول انجام حمله گسترده اسراییل به غزه، کفه ترازو بین اسراییلیها و فلسطینیها اینگونه بود؛ مرگ یک اسراییلی در برابر کشته شدن ۲۹۶ فلسطینی. این در حالی است که در جریان جنگ اسراییل و حزبالله لبنان در تابستان سال ۲۰۰۶ میلادی، آمار تلفات را این طور اعلام میکردند؛ یک اسراییلی در برابر ۱۰ لبنانی. با این ترتیب، این روزها خاورمیانه بدترین روزهایش را میگذراند. اولین باری هم نیست که این منطقه با چنین اوضاعی روبهرو میشود. مگر جنگ ۱۹۷۳ نبود؟ یا ۱۹۶۷؟ یا ۱۹۵۶؟ یا ۱۹۴۸؟ این بازی تا کی ادامه مییابد؟
ظاهرا مقام های اسراییلی خودشان هم میدانند که یک «بازی» در جریان است. چند روز پیش وقتی ایهود باراک، وزیر دفاع اسراییل با تلویزیون فاکس گفتگو میکرد، تلویحا به این مساله اشاره کرد و گفت: «قصد اسراییل این است که قواعد بازی را تغییر دهد». مساله این جا است که قواعد چنین بازیای هیچ وقت تغییر نمیکند. تنها تغییری که ایجاد میشود، این است که شکل بازی عوض میشود و البته همیشه هم به سمت خطرناکتری کشانده میشود. اسراییل مدعی است که بیشتر افراد کشتهشده در جریان حملات هوایی به غزه از نیروهای حماس بودهاند. اما آیا قرار است این مساله به عنوان توجیهی برای حمله مطرح شود؟ آیا این در اصل مساله تغییری ایجاد میکند؟ آیا اسراییل گمان میکند با چنین حملهای، فلسطینیان یکشبه نظرشان را در مورد اسراییل عوض خواهند کرد و ناگهان موجودیت اسراییل را به رسمیت خواهند شناخت؟! آیا قرار است مثلا چنین حملهای به آشتی ناگهانی حماس با تشکیلات خودگردان فلسطین منجر شود؟ آیا قرار است بر اثر این حمله، حماس متقاعد به زمینگذاشتن اسلحههایش شود؟ آیا قرار است روند صلح خاورمیانه در این راستا احیا شود؟ واقعا رهبران کشورهای غربی فکر میکنند چنین اتفاقاتی خواهد افتاد؟ هرگز.
این روزها کسانی میخواهند در خاورمیانه صلح برقرار کنند که در تمام زندگیشان حتا یک بار هم به غزه نرفتهاند. نمونهاش همین تونی بلر است که در کمیته چهارجانبه صلح خاورمیانه مشغول به کار شده است. از طرف دیگر، اسراییلیها هم سالها است یک مجموعه حرف تکراری را تحویل جامعه بینالمللی میدهند. آنها دایم میگویند، هیچ کشوری در دنیا نیست که اجازه دهد شهروندان اش هدف راکت قرار بگیرند. اما آیا اسراییل گمان میکند با به راه انداختن این حمام خون میتواند امنیت خودش را تامین کند؟ از سال ۱۹۴۸ میلادی تاکنون هیچ کدام از حملات هوایی اسراییل نتوانستهاند به امنیت این رژیم کمک کنند. اسراییل از سال ۱۹۷۵ میلادی تاکنون هزاران بار لبنان را بمباران کرده و هیچ وقت هم به هدفی که داشته نرسیده است.
آنچه که مسلم است، این که به زودی حمله ی دیگری از سوی اسراییل انجام خواهد شد و در مقابل اش حماس هم به سمت اسراییل راکت پرتاب خواهد کرد و سیاستمداران غربی نیز باز همان وضع سابق خودشان را در مورد این مناقشه خواهند داشت. این داستان با این شکل هیچگاه پایان نخواهد یافت.