شرایط بسیار نامطلوب کودکان کار در سراسر جهان (قسمت چهارم)
کودک سرباز
هر چند بیگاری کودکان و نوجوانان در مشاغل مختلف یکی از بارزترین نمونههای پایمال کردن حق کودکان و نوجوانان بوده و به هیچ ترتیب نمیتوان این حقکشی را توجیه کرد؛ اما وضعیت کودکان سرباز به مراتب وحشتناکتر و دردناکتر از کودکان کار است.
بررسیهای دیدهبانان حقوق بشر نشان میدهد، کودکان بسیاری از نقاط مختلف جهان به عنوان سرباز به میدانهای نبرد فرستاده میشوند که نتیجهی حضور این کودکان در چنین مکانهای خشونتباری چیزی جز ابتلا به انواع بیماریهای روحی – روانی و مرگ زودهنگام نیست.
از شاخصترین نمونههای حضور کودکان سرباز میتوان به حضور کودکان در جنگ جمهوری دموکراتیک کانگو، لیبریا، سودان، اوگاندا، لبنان، عراق، افغانستان و… اشاره کرد.
گرچه بسیاری از این کودکان بیگناه در جنگ جان باختند اما عدهی زیادی از آنها نیز در اثر ابتلا به بیماریهای روانی، ایدز، بیماریهای پوستی، سو تغذیه و… به ظاهر زندهاند، اما زندگی آنها با انتظار مرگ سپری میشود.
طبق برآورد یونیسف یک میلیون کودک هر سال وارد صنعت تجارت سکس می شوند (۳۷). صنعت روسپی گری کودکان از ۴۰۰ هزار کودک در هند (۳۸) (که برخی مذهب ها آن را مشروع می دانند)، ۷۵ هزار کودک در فیلیپین (۳۹)، ۸۰۰ هزار در تایلند (۴۰)، ۱۰۰ هزار در تایوان (۴۱)، ۲۰۰ هزار در نیپال (۴۲)، ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار کودک در ایالات متحد، (اگر مجموع صنعت سکس را اضافه کنیم، رقم ها به ۴,۲ میلیون می رسد) و نیز از ۵۰۰ هزار کودک در امریکای لاتین بهره برداری می کند. برآورد شده است که در چین توده ای بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار کودک روسپی وجود دارد. در برازیل، برآوردها بین ۵۰۰ هزار تا ۲ میلیون در نوسان (۴۳) است؛ ۳۰درصد روسپی های کامبوج کمتر از ۱۷ سال دارند (۴۴). طبق برخی بررسیها طی یک سال یک کودک روسپی « خدمات جنسی»اش را به ۲۰۰۰ نفر می فروشد. (۴۵)
زنجیره های هوتل داران بین المللی، شرکت های هوایی و صنعت توریستی به طور وسیع از صنعت تجارت جنسی سود می برند و به دولت ها نیز از این بابت سود می رساند. در ۱۹۹۵، برآورد شده است که درآمدهای روسپی گری در تایلند بین ۵۹ و ۶۰ درصد بودجه دولت را تشکیل می داد(۹). بی دلیل نیست که این دولت در ۱۹۸۷ توریسم سکس را با این عنوان افزایش داد: «یکی از میوههای تایلندی شیرینتر از دوریان [یک میوه محلی] زنان جواناند» (۱۰). در ۱۹۹۸، سازمان بین المللی کار برآورد کرد که روسپی گری بین ۲ و ۱۴ درصد مجموع فعالیت های اقتصادی تایلند، اندونزیا، مالزیا و فیلیپین را تشکیل می دهد (۱۱). طبق بررسی بیشوپ و روبینسون (۱۲) صنعت توریستی ۴ میلیارد دالر در سال برای تایلند عاید دارد.
صنعتی شدن تجارت سکس و فراملی شدن آن عامل های اساسی هستند که روسپی گری معاصر را به طور کیفی از روسپی گری دیروز متمایز می سازد. مصرف کنندگان از این پس می توانند در خلال جهان به پیکرهای جوان، حتا بسیار جوان « خارجی» به ویژه برازیل ، کیوبا، روسیه، کنیا، سری لانکا، فیلپین، ویتنام، نیکاراگوه و جاهای دیگر دسترسی داشته باشند.
در برخی موردها، مانند نیپال، زنان و کودکان به طور مستقیم در بازارهای منطقه ای یا بین المللی (به ویژه در هند و هنگ کنگ) عرضه می شوند، بی آن که کشور مورد بحث توسعه گویای روسپی گری محلی را به رسمیت بشناسد. در دیگر موردها مثل تایلند، این امر توسعه همزمان بازار محلی و بازارهای منطقه ای و بین المللی را در پی داشته است (۱۴). اما در همه موردها، ملاحظه می شود که گردش این کالاها چه در مقیاس فراقاره ای یا فراملی از منطقه های کم متمرکز سرمایه به منطقه های بسیار متمرکز سرمایه جریان دارد. از این رو، برآورد شده است که طی ۱۰ سال دوصد هزار زن و دختر جوان بنگله دیشی به طرف پاکستان در تردد بوده اند (۱۵)؛ در صورتی که ۲۰ تا ۳۰ هزار روسپی تایلندی منشا برمهای دارند (۱۶).
جهانی شدن سرمایه از این پس با زنانه شدن بیش از پیش گسترده مهاجرت ها توصیف می شود (۱۷). بخش مناسبی از جریان مهاجرت به سمت کشورهای صنعتی انجام می گیرد (۱۸). روسپی های خارجی که آشکارا در پایین سلسله مراتب روسپی گری قرار دارند، به طور اجتماعی و فرهنگی منزوی هستند و در بدترین شرایط ممکن بهداشتی کار می کنند. تمام اقتصاد سیاسی روسپی گری و معامله زنان و کودکان باید در اصطلاح کلاسیک برپایه تحلیل نابرابری های ساختاری، توسعه نابرابر و مرکب و سلسله مراتبی بودن بین کشورهای امپریالیستی و کشورهای وابسته شالوده ریزی شود…
ادامه دارد