بامیان؛ ولایت با نام اما بی نان
بامیان یکی از مناطق فراموش شدهی کشور میباشد، که به همان اندازه که آثار تاریخی این ولایت، آنرا برای دیگران جالب ساخته است، قصههای دردناک فقر و مشکلاتی از این دست نیز تصویری نگران کنندهای از وضعیت مردم این ولایت را به نمایش میگذارد. هنوز در این ولایت بسیار اند کسانی که در مغارهها زندگی میکنند و توانایی اعمار خانه و کاشانهای برای خود را ندارند.
حبیبه سرابی، والی این ولایت به بیبیسی گفته است که بر اساس آمارهای موسسات، ۶۰درصد مردم این ولایت زیر خط فقر قرار دارند. وی هشدار داده است که اگر کمکهای غذایی به این منطقه نرسد، کمبود مواد غذایی جان شمار زیادی از مردم این منطقه را تهدید میکند.
البته فقر و بیچارگی مردم، چیزی تازهای نیست و سالها است که هم رنج مردم فقیر بودهاست و هم جان تعدادی را گرفته است. اما، با توجه به میزان بالای کمکهای خارجی در عرصههای گوناگون که در چند سال گذشته به مصرف رسیده است، آمارهایی که از فقر و گرسنگی مردم حکایت دارد، بسیار تکاندهنده میباشد. از یک طرف در مجموع روند بازسازی در کشور با مشکلات و کاستیهای جبران ناپذیر همراه بوده است. از طرف دیگر، دیده میشود که در چند سال گذشته برنامههای توسعهای به صورت متوازن و براساس نیازمندیهای مردم در ولایتها صورت نگرفته است. البته، این به معنای رد بازسازی در ولایتهایی که انجام شده است، نیست، بلکه بیان این نکته است که چهخوب میشد که بودجهها و برنامههای بازسازی به صورت مثمر در تمامی ولایتهای کشور به صورت یکسان تطبیق میشد. زیرا، این مساله یکی از نکتههایی است که خود میتواند به بیشتر شدن اعتماد مردم نسبت به دولت بیانجامد و از طرف دیگر توازن و کیفیت در برنامههای توسعهای و نوسازی خود بر مردم تاثیر نموده و همکاریهای شان با دولت را به همراه دارد.
جالب این است که در شرایطی که خبرهایی از گرسنگی مردم و بیچارگیهای آنان حکایت دارد و برخی مسوولان محلی از بهوقوع پیوستن فاجعهی انسانی، در صورتی که تدابیر جدی روی دست گرفته نشود، خبر میدهند، حکومت افغانستان قرارداد انتقال ۲۰۰هزار تن گندم را که قرار بود از قزاقستان به افغانستان توسط چهار شرکت خصوصی صورت بگیرد، لغو کرده است. البته، لغو این قرارداد با توجه به دلیلی که وزارت تجارت عنوان کرده است، مبنی بر بیکیفیت بودن این مواد، موجه است، اما این مساله چیزی از مسوولیت این وزارت در مورد تامین گندم مورد نیاز مردم فقیر کم نمیکند. حکومت میبایست با لغو این قرارداد گزینههای بدیل دیگری را که کم نیستند انتخاب میکرد و تلاشهای زیاد به خرچ میداد تا از این وضعیت جلوگیری میشد. فقر مفرط مردم از مدتهاست که از سوی موسسههای تحقیقی بازتاب داده میشود و در مورد آن هشدار داده میشود، با آنهم دیده میشود حکومت افغانستان باوجود وعدههای کمک که از سوی کشورها داده شده است، نتوانسته به حداقل این نیازها پاسخ بگوید.
در هفت سال گذشته ولایت بامیان از حداقل بودجه و امکاناتی که برای بازسازی افغانستان اختصاص داده شده اند، برخوردار بوده است. با آنکه این ولایت یک مکان تاریخی و مورد توجه جهانیان میباشد، و دولت از طریق بازسازی آن میتواند بر عواید اقتصادی نهتنها مردم بامیان بلکه برعوایدی که از بخش جهانگردی در کشور بهدست میآید، بیافزاید، اما کوچکترین کاری در این راستا صورت نگرفته است. هنوز اگر گروهی از جهانگردان بخواهد مثلا در بند امیر به سیاحت بروند، مکان مناسبی برای بودوباش خود ندارد. سرکهایی که سود اقتصادی-سیاسی دارند، با وجود ناامنی و اختصاص بودجههای کلان و قربانی دادنها بازسازی میشوند، اما سرک میدان-بامیان، با آنکه زیاد هزینهبردار نیست، از نظرها دور مانده است. زیرا، نه مردم این مناطق از فرط فقر و بیچارگی سر بیرون کرده میتوانند و واکنشی نشان میدهند و نه مقامها و مسوولان این ولایت غم مردم و این منطقه را دارند.
شاید یکی از دلایلی که مثلا ولایت بامیان نتوانسته شاهد بهبودی خود در این چند سال باشد، بیکفایتی مسوولین آن ولایت باشد. اما، این مساله جای خود را دارد. همچنان دیده میشود که توجه جامعه جهانی بیشتر متوجه ولایتهای خطرخیز میباشد و ولایتهای آرام تقریبا از نظرها بهدور مانده اند. از طرف دیگر چگونگی دید حکومت افغانستان نسبت به مناطق مختلف کشور نیز قابل بحث میباشد. بودجهی اوپراتیفیای که برخی والیها میگیرند، از بودجه انکشافی ولایت بامیان بیشتر میباشد. در این میان، آیا ما انتظار معجزهای برای بازسازی این ولایت داشته باشیم؟ کافی است که کمی تغییر در شهر این ولایت رونما شود و سرک این ولایت و یا هم امکانات هوایی مساعد شود تا از این طریق زمینهی جهانگردی مساعد گردد. چون برخی ولایتها مانند هرات و مزار شریف عملا میتوانند در چگونگی روند سیاسی کشور سهم داشته باشند، این ولایتها آنقدر مهم تلقی میشوند که در تمام جوانب و از جمله تعیین مقامهای آن توجه جدی صورت میگیرد. اما، برای سیاستمداران این نکته محرز است که رای ولایت بامیان به سادگی با معامله با فلان فرد یا حزب میتواند بهدست آید.
در عین حال، جالب این است که وکیلان بامیان در پارلمان تاحال به صورت متحد و منسجم در مورد مشکلات شان سخنی نگفته اند و در این رابطه هیچ کاری نکرده اند. گویی این نمایندگان فقط از کسانی نمایندگی میکنند که در بهترین خانهها زندگی میکنند و حزببازی کارشان است. تازه در فرستادن والی نیز مسوولان احزاب میان شان رقابت میکنند که فقط نمایندگی از یک حزب برای والی این مناطق معیار است و نه هیچ چیز دیگر.
مردم بامیان را همینکه منطقهی شان یک مکان تاریخی و مملو از آثار تاریخی، مثلا دارای مغارههای است که میشود به ناچاری به عنوان خانه ازش استفاده کرد، کافی است، نان و غذا را چه میکنند! تازه همین افتخار مردم افغانستان نیز انفجار داده شد و حالا خارجیان آمده اند که بازسازیاش کنند. شاید اگر بهجای بودای بامیان، غارهای تورابورا در بامیان میبود، مردم حداقل نان خوردن شان را میداشتند!