اقتباس عاشقانه از داستان کمدی
اشاره: فلم «مورد عجیب بنجامین باتن» که براساس داستان کوتاهی نوشته اسکات فیتزجرالد ساخته شده، داستان عجیب مردی است که روند زندگی او برعکس است؛ پیر به دنیا میآید و با افزایش سن جوانتر میشود. فیتزجرالد این داستان را با الهام از گفتههای مارک تواین نوشته است. به گفته ی تواین شاید تصور آن هم مشکل باشد که بهترین زمان زندگی، اول و بدترین بخش آن در آخر بیاید. نویسنده ی ایندیپندنت معتقد است که نمیتوان میان فلم و کتاب فیتز جرالد مقایسهای انجام داد. به اعتقاد وی فلم بهمراتب از کتاب بهتر است. این بدان معنا نیست که کتاب فیتزجرالد جذابیت خود را ندارد.
خواندن کتاب ۵۲صفحهای فیتزجرالد همچنان جذاب است. نکته ی خوب این جاست که نسخه های دی وی دی این فلم در کابل به آسانی قابل دسترس است. کسانی که مایل باشند آن را پیدا کنند حتما عنوان انگلیسی را به یاد داشته باشید: The Curious Case of Benjamin Buttons. این فلم چندی پیش چندین جایزه ی اصلی مراسم «گلدن گلوب» را از آن خود کرد و در جوایز اسکار که به زودی اعلان خواهد شد، در ۱۳ رشته نامزد است که به احتمال قوی اکثر جوایز اصلی از جمله جایزه ی بهترین فلم سال را خواهد ربود.
فیتزجرالد ۲۶ سال داشت که «مورد عجیب بنجامین باتن» را نوشت. در آن زمان انتشارات کالیر داستان را چاپ کرد و این زمانی بود که فیتزجرالد با نوشتن داستانهای کوتاه برای مجلات، روزگار خود را میگذراند. فیتزجرالد در همان زمان داستانهایی چون داستان موسیقی جاز را نوشت که همگی پرخواننده بودند.
در ابتدای فلم عنوان شده که داستان کوتاه فیتزجرالد الهامبخش این فلم بوده است، اما جالب این است که بسیاری از شخصیتهای فلم در داستان وجود ندارند؛ به عنوان مثال کویینی، زن سیاهپوستی که نگهداری از بنجامین نوزاد را برعهده میگیرد و یا کاپیتان مایک صاحب کرجی. داستان در بالتیمور اتفاق میافتد اما در فلم محل اصلی حوادث نیواورلیان است. ابتدا بالتیمور برای فلم برداری انتخاب شده بود اما فینچر اصرار داشت تا فلم در نیواورلیان فلم برداری شود. فلم «مورد عجیب بنجامین باتن» بعد از فلم «دژاوو» ساخته دنزل واشنگتن در سال ۲۰۰۶ دومین فلمی است که بعد از توفان کاترینا در نیواورلیان فلم برداری میشد.
تفاوت دیگر فلم و کتاب مربوط به زمان تولد بنجامین است؛ بنجامین متولد ۱۸۶۰ است نه ۱۹۱۸٫ همچنین جنگها در کتاب مربوط به جنگهای اسپانیا- امریکاست در حالی که در فلم، زمان جنگ جهانی دوم است. دیزی دختر مورد علاقه بنجامین در اصل هیلدگرید نام دارد و جالبتر این که او و بنجامین آنطور که در فلم نشان داده میشود، به هم علاقه ندارند. زمانی که بنجامین جوانتر میشود دیزی مسنتر شده و ازدواج آنها به هم میخورد و دیزی به ایتالیا میرود.
بهطور خلاصه باید گفت که اگر فلم بنجامین باتن اثری عاشقانه باشد، داستان بنجامین باتن عاشقانه نیست. نوشته فیتزجرالد یک داستان کمدی است؛ البته از نوع کمدی سیاه. شما از همان ابتدا زمانی که پدر بنجامین را با نوزاد تازه متولدشدهاش در شفاخانه میبینید به داستان علاقهمند میشوید. در کتاب این لحظات را این گونه تشریح میکند: عرق سردی بر پیشانی آقای باتن نشست، چشمهایش را بست و دوباره باز کرد. مجددا به نوزاد نگاه کرد اشتباه نکرده بود، او به یک مرد۸۰ساله نگاه میکرد؛ بچهای ۸۰ساله که پاهایش از تخت خواب آویزان بود. این مرد پیر متین به نظر میرسید و ناگهان زبان به سخن گشود و گفت: شما پدر من هستید؟
آقای باتن و پرستار بچه با شگفتی به او نگاه میکنند. نوزاد در ادامه میگوید: چون اگر شما پدر من هستید میخواهم که مرا از این وضعیت نجات دهید و یا حداقل بگویید گهواره راحتتری برای من بیاورند. در این لحظه پدرش میگوید: تورا به خدا بگو از کجا آمدهای؟ تو کی هستی؟ و نوزاد در پاسخ میگوید: تنها چند ساعت است که متولد شدهام و نمیتوانم بگویم که کی هستم ولی اسم فامیلی من قطعا باتن است.
تمام کتاب از این پس سرشار از صحنههای کمدی است. تمام لحظات کودکی او با نشستن در کنار پدربزرگ اش و کشیدن سیگار هاوانا سپری میشود. زمانی که ۲۱ ساله میشود ۵۰ساله به نظر میرسد. در کتاب به نقل از بنجامین چنین آمده است: ۵۰سالگی سن عاشق شدن است. در ۲۵سالگی مادیگرا هستید. در ۳۰سالگی سن مناسب برای در رفتن از زیر کار است. ۴۰سالگی سن تعریف کردن داستانهای بلند است و ۶۰سالگی که به ۷۰سالگی نزدیک است. اما ۵۰سالگی سن مهربانی و عاطفه است. اوج هیجان داستان، آخر آن است؛ زمانی که بنجامین به زمان مرگ نزدیک میشود درحالی که اکنون چهره نوزادی را دارد.
داستان فیتزجرالد درباره ی پیری جسمانی نیست بلکه به این موضوع میپردازد که اگر انسان در سنین جوانی صاحب عقل پیری باشد، چه اتفاقی میافتد و این در حالی است که فلمی که فینچر آن را کارگردانی کرده با تمرکز روی تحول معکوس جسمانی شخصیت بنجامین باتن سعی دارد تا مخاطب را متوجه زوال و همچنین تاثیری که گذر ایام بر جسم و جان انسان میگذارد، کند و از این راه به بیان نکاتی درباره ی زندگی و درسی که انسان از برخورد با دیگران در زندگی میگیرد، بپردازد.
اسکات فیتزجرالد همیشه معتقد بود که سینما داستانهایش را به باد میدهد. اما با این وجود به دلیل تنگنای مالی همانند ارنست همینگوی در دهه ۱۹۳۰ در هالیوود بود و روی داستانهای کوتاه برای اقتباس در سینما برای شرکت مترو گلدنمایر همکاری داشت.
با این وجود فلم مورد عجیب بنجامین باتن بیشتر از آن که موفقیت خود را مدیون نام فیتزجرالد باشد، مدیون نامهایی چون دیوید فینچر (کارگردان)، برادپیت بازیگر نقش باتن و اریک راث فلم نامهنویس آن است. البته فینچر قبل از ساخت فلم آشناییای با آن نداشت. خودش در این مورد به آسوشیتدپرس گفت: من با فلم نامه ۲۴۰ صفحهای اریکراث که با اقتباس از این داستان نوشته شده بود کارم را شروع کردم. فلم نامه را خواندم و آن را دوست داشتم و حتا داستان کوتاه فیتزجرالد را که در سال ۱۹۲۲ نوشته شده بود، تا پس از ساخت این فلم نخوانده بودم.
پیش از فینچر و پیت نامهای دیگری نیز برای کارگردانی و بازی در این فلم شنیده میشد. ابتدا قرار بود استیون اسپیلبرگ با بازی تامکروز در نقش باتن فلم را کارگردانی کند. زمانی هم نام ران هاوارد با بازی جان تراولتا در نقش بنجامین باتن مطرح شد اما سرانجام این قرعه به نام فینچر افتاد تا بار دیگر او و برادپیت همکاری هنری با هم را تجربه کنند. شاید هم این شانس بود تا فینچر مجددا بعد از ساخت فلم اتاق وحشت در سال ۲۰۰۲ نام اش روی زبانها بیفتد.
براد پیت در یکی از بهترین و تاثیرگذارترین نقشهایی که تا به حال بازی کرده، توانسته تصویر درستی از شخصیت آرام و فلسفی بنجامین و همچنین سیر و سلوکی که در طول عمر عجیب خود طی میکند، ارایه نماید. کیت بلانشت با همان اثرگذاری همیشگیاش در نهایت نبوغ در قالب نقش دیزی فرو رفته است.
در این میان باید به مهارت فلم بردار فلم، کلودیو میراندا، در نمایش درخشان و بینقص سکانسهای فلم اشاره کرد و همچنین از طراح جلوههای ویژه، اریک باربا، که سهم بهسزایی در تصویر واقعی نماهای فلم طی دوران مختلف تاریخی ایفا کرده و بهخصوص طراح گریم، کارلا برنهوتز که با پیر کردن استادانه چهره برادپیت، تصویری طبیعی از دوران پیری بنجامین ارایه داده است، نام برد. در نهایت باید بار دیگر از استعداد و هوش سرشار فینچر در مقام کارگردان سخن گفت که تسلط اش در کار تا اندازهای است که تماشاگر را بهرغم مدتزمان طولانی و ۱۶۰دقیقهای فلم تا انتها با خود همراه میکند بیآن که ذرهای خستگی و ملال را با خود داشته باشد.